industry
پسندها
405

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه خب میخوام بدونم چطوری؟
    اصلا کفم برید
    ایول باء
    حالا چرا اونجوری پیغام دادی؟مگه نامه اس:دی
    چقدر عالي!!اراك اصلا هم دور نيست..با ماشين ميري؟؟من بهت افتخار ميكنم!!يه روز محمد رو هم ببر دانشگاهت رو ببينه!چقدر هم خوب كهروزهاي پنجشنبه جمعه كلاس گذاشتن..اينجوري اگر كسي بخواد كار كنه به كارش صدمه نميرسه!چه دانشگاه خوبيه!تصميم داري پنجشنبه ها رو اونجا بموني؟
    مجتبي شوخي ميكني؟!؟!!؟!!؟!!قبول شدي؟!؟!بالاخره كارشناس ارشدي شدي؟!؟تبريك ميگم!!!!شيرينيش رو بهزور از حلقومت ميكشم بيرون!!پولت ميكنم ميرم خرجت ميكنم!!
    آخ جون چه خوشحال شدم پسر!!!واقعا آخرش مزد زحماتت رو گرفتي..خب كجا قبول شدي؟!چي قبول شدي؟!كي بايد بري؟!؟
    سلام...
    باشه چشم....
    البته اگه خدا دعای بنده ی چون منو قبول کنه...
    انشاالله خیره.
    سلام و صبح بخیر خدمت دوست و برادر بزرگوار خودم
    نمی دونم موضوع چیه ولی باور کن مثل اینکه یه اتفاق خوب برای خودم بخواد بیافته، کلی دلشاد شدم
    خیره ان شا الله
    چشم، من در خدمتم، اما عزیز یه موردی رو من باب تذکر اول به خودم می گم و بعدم شما
    اونچه که از محضر حضرات معصومین (ع) به ما رسیده اینه که پیوسته و در تمام آنات و لحظات از خدا طلب خیر بکنیم و خدا رو فراموش نکنیم
    با جمله ای مثل این:
    اَستَخیرُ الله خِیَرَةً فی عافِیَه
    منم دعا کن دوست عزیز
    نه دیگه
    یه بار قضیه رنگا شد ادمین یهو قاط زدن همرو بیرنگ کردن :دی
    در اخر هم ما متهم شدیم به بی سلیقگی:D
    در کل وقتی اون موقع رنگمون ابی بود خداروشکر کردیم.
    چه کنیم که چوب خدا صدا نداره :دی
    رنج یا موهبت

    آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقاً به خدا عشق می ورزید، روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت از او پرسید:

    «توچگونه می توانی خدایی را که رنج و درد نصیبت می کند را دوست داشته باشی؟»

    آهنگر سر به زیر آورد و گفت:

    وقتی که می خواهم وسیله آهنی بسازم، یک تکه آهم را درون کوره آتش قرار می دهم، سپس آن را روی سندان گذاشته و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید، اگر به صورت دلخواه در آمد، می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود، اگر نه، آنرا کنار می گذارم!!

    همین موضوع باعث شده که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا: مرا در کوره های رنج قرار ده، اما کنار نگذار ...

    :gol:
    تو یاهو بودیا؟!من حواسم نبود یه حالی ازت بپرسم! چون ریسایز بود پائین:دی
    اوهوم.
    ممنون که اطلاع دادید.:gol:

    ممنون بابت تبریکات.
    ولی قرمز نیستا...
    هست؟:D
    اوهوم.
    خیالم راحت شد.
    ممنون که گفتین.
    نگفت کی میاد؟
    ایاشلا
    حتما میام فرصت بشه مام مشتقه دیداریم
    قربونت
    بعدش والا باید ببینم چی میشه ... اگه شد ارشد نشدم اره میریم جزء مقدسات :D
    میدونم ولی محمد حسین گفت مثکه کتاب خونه ی جدید میخواین برین دیگه خیلی از من دور میشه ...اره ؟
    اره از اون جهت اره :D
    سلاااااااااام عزیز دل خوبی ؟
    نه هنوز دارم زور میزنم :D
    کار اموزیم مونده بعدشم که ... میدونی دیگه احتمالا از محمد حسین :دی
    همچنین همچنین
    مگه الان کجام !! تهران نیستم مگه ؟:دی ...شما به طرفای ما میگین ولایت نکنه ؟:دی
    منم منم مخصوصا با دست خوردن :دی
    قربونت همچنین:gol:
    Felicita e tenersi per mano
    andare lontano la felicita.
    E il tuo squardo innocente
    in mezzo alla gente la felicita.
    E restare vicini come bambini@
    la felicita
    felicita.
    Felicita e un cuscino di piume
    l'acqua del fiume che passa e va.
    E' la pioggia che scende dietro le tende la felicita.
    E abbassare la luce per fare pace
    la felicita
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا