industry
پسندها
405

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اوهوم اوهوم یعنی ۱۰لیتری ۷۵تومنه!
    خب آره یه مقداری تفاوت داره دیگه بالاخره بعضی چیزا گرونتر از اینجا هست تو بعضی موارد مثل مانتو و لباس و کلا پوشاک تهران واقعا ارزونتر و بهتره
    خب من کوله ۵۵+۱۰ خریدم واسه چندروزه ۳۲۰ شد البته قبل گرونی ها و کفشم خریدم اونم ۳۰۰ شد (پس ببین تفاوت هست)
    آهان حیف ولی که انقد دوربین گرون شده!
    مجتبی؟منظورت کوله دوچرخه سواریه!؟ :دی کوله یه روزه که ۳۵ لیتری خوبه!!! (صعود) ایز ترو (true) :دییییی
    اوهون بعد اینا شدن چند؟میخوام قیمت بیاد دستم بینم اونجا چه قیمته!
    اصلنم سازنده نیست خیلیم بی مزه س فوضولچه! دههه تو کار بزرگتر از خودش فوضولی مینکه!
    کفش چی خریدی؟کوله چی خریدی؟حسابی ترکوندیا مجتبی؟چندبودن؟!
    فوضول بدون شمع(توی ظلمات)چطوری میتونه جلو چشمشو ببینه؟!حرفا میزنیا
    مهندس مملکت مارو ببین! تو فردا قراره مدیر یه جایی بشی اینطوری میخوای روش جالب من رو تحریف کنی که میزنی داغونش میکنی چارتا لیچارم بارمون میکنن
    بیتربیت تو پروف مردم فوضولی نکن!
    خبر سلامتی فردا میریم کوه همون کوهی که آهو ...
    خوشحـــــــــــــالم:دی
    فکر کنم جزو آخرین ها باشه که میرم بعدش تا اول فروردین نمیرم دیگه
    خبری نشد:surprised:
    نرفت مقاله ها رو بگیره؟من همش دنبال مطلب بودم واسش:confused:
    خیلی بی معرفته:razz:
    ازچوپان پیری ک دیگرتوان چوپانی نداشت پرسیدند چ خبر؟؟با لحن تلخی گفت:گرگ شد؛(آن بره ای ک نوازشش میکردم)!
    مجتبی
    یه لطف دیگه بهم می کنی؟
    بگو دوباره چک بشه
    مطلب جدید فرستادم
    ممنون :gol:
    روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد
    و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست
    گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفت ه بود؟ و سنگینی بغضی راه کلامش بست
    سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
    گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.
    خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی! اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت
    های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد
    کارت درسته خب اونام grazieت میشن!
    ciao (خوبه این یه کلمه رو خوب یاد گرفتی)
    اصولا خب تو لطف میکنی به تیم ملی پس مسبب تمام بدبختی هاشون توئی یادم باشه بهشون بگم قبل بازی یه چی نذرت کنن بدبخت نشن
    جالبه!
    کلا فوتبالی هستیا!نه میخوام بینم چی داره این فوتبال بجز قسمت بخور بخورش باقیش مسخره س من دوس دارم چیپسو پفکو تخمه بخورم فقط!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا