اتفاقا چن شب پيش رفتم بيمارستان پيش دخمل خاله ام شب موندم
همراه يكي از ميرضا هي منو ديد به به چه چه كرد
بهدش از دخمل خالم پرسيد دخمل خالت شووووور نميكنه
این خراب شده مگه جای تفریحه....منظورم این بود در تو این هوای عشقولانه کوهی دشتی کافی شاپی جایی بریم که اصلا وقتش نمیشه...
اینجا هم میام فقط بحرفیم و بریم
سلام آقای بردیا...خوبی؟؟؟ خانوم بچه ها خوبن؟؟
این میان تر م ها نمیزارن نفس بکشیم...بخدا 5 کیلو کم کردم این هفته... این چه زندگی ایه..!!!! ای بابا
اصلا نشد از این هوای بارونی لذتی ببریم..اشکال نداره میگذره