معلم انشاء به بچه ها ميگه موضوع انشاء اين دفعه اينه که :
اگر مديرعامل بوديد چه ميکرديد ؟
بعد ميبينه همه تند و تند و با هيجان شروع کردند ،
به نوشتن بجز يک نفر که نشسته و داره از پنجره بيرون رو تماشا می کنه ،
معلمه ازش ميپرسه : چرا تو هيچی نمينويسی ؟
بچه ميگه : منتظرم تا منشی ام بياد
