اخه کجاش به به داره
اینو راست میگم یکبار نزدیک بود جونمواز دست بدم
یک چند بار درباره فرقه ها مطلب به برد زدم هی میرفتم کلاس میامدم میدیم از برد کندن انداختن انجا دوباره انهارا صاف میکردم می چسبوندم سه بار این طوری شد تا اخر خودم دیدم جلوی چشمم کاغذو کندن له کردند انداختند جلوی سطل من هم اختار بهشون دادم رفتم دوباره همون ها را صاف کردم گذاشتم
ولی این جانب خودش بعدا که پیگیری شد می شناختنش انقدر سیاسی دانشگاهمون قوی بود
من حدس زدم طرفدار این فرقه ها باشه
من انجا هم تنها کار میکردم هیچ کس حاضر نمی شد توی این گروه باشه خودم هم مسئول اقایان بودم هم خانم ها