نمیتونم بگم اوخیی ،آخه هرچی میکشم ازاین فسقلی خونه مون میکشم

....شده ازرائیل من

...عزیز دردونه همه

....اینا یه طرف ....وای وای وای نگو

...اینکه هرچی من میخوام یا هر کاری من میکنم،اونم میخواد انجام بده....همه م منو مقصر میدونن

...هرچیم رشد کنه ،بازم میگن سمیرا جون این کوچولوست تو کوتاه بیا...هیم میگم بابا مامان ...نگاه بزرگ شده دیگه کوچجولو نیستا

.....هیچکی گوش نمیده،همه فکر میکنن من خشنممممم

.....شمام که بچه آخرین....خوب بچه های آخری یکم ......هستن.....و همه چی به میلشونه ....
