fateme_en
پسندها
2,552

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • می گن: هر وقت آب می نوشی بگو:

    یا حسین(ع)

    این روزها که روزه اید و آب می بینید و نمی نوشید آروم بگید:

    یا ابوالفضل(ع)




    التماس دعا
    چه خبرا؟ازدرسهاچه خبر؟راستی یه سوال؟
    شماکدوم دانشگاه درس می خوانید؟درسی به نام ایستایی داریدیاتاحالاشنیده اید؟


    طعمش تلخ بود ... تلخی اش را دوست نداشتیم !

    بی طاقت شدیم و نا آرام . دهانمان بوی شکایت گرفت و گلایه. نام آنچه از دستش دادیم ... چه بود ؟!

    دیگر عزم آهنی و طاقت فولادی نداریم ؛ دیگر پای ماندن و رفتن نداریم . انگار ما را از شیشه و مه ساخته اند . دیگر برای شکستن مان طوفان لازم نیست ؛ ما با هر نسیمی هزار تکه می شویم ، ترک می خوریم ، می افتیم ، می شکنیم ، می ریزیم . و همین را می خواستند ...

    از اینجا تا تو هزار راه حوصله است ، ما اما چقدر بی حوصله ایم . ما پیش از آنکه راه بیفتیم ، خسته ایم . از نا هموار می ترسیم . از پست و بلند می هراسیم ؛ از هرچه نا موافق می گریزیم !

    شانه هایمان درد می کند ، اندوه های کوچکمان را نمی توانیم بر دوش کشیم . ما زیر هر غصه ای آوار می شویم و در سینه ی ما دیگر جا برای هیچ غمی نیست !

    .

    .

    .

    " ما اهل ماندن نیستیم خوب من ؛ این را زخمهایمان شهادت می دهند ..."
    سلام بر عزیز دل
    ممنونم به یاد من بودید خوشحالم کردید همیشه شاد باشید
    مدتی است گرفتار درس و کار و... هستم و نرسیدم بیام نت ودوستان گلم مثل شما را ببینم
    امیدوام خوب باشید
    التماس دعا
    در پناه خدا

    بدو بدو که من از فضولی دق کردم.بدو خانوم.
    یا علی ذکر قیام قائم است....




    امشب تمام آینه ها راصدا کنید. گاه اجابت است رو به سوی خداکنید. ای دوستان آبرودار در نزد حق، درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید...........
    من دردسرهام از 28شروع میشه.زمان ثبت نامم2مهر هست.اما 28میرم.من و بابام.میریم زاهدان.خونه پسرعمه جانم.تا بابام اونجا وسایلهای مورد نیازمو بخره.
    سلام خانوم.چه خبرا؟امشب میری مسجد؟من نمی تونم شب بیدار بمونم.

    میان سجده سبزت،اگر بر خاطرت رد شد خیال من دعایم کن...
    بازم سلام.این بزرگه مصطفی هست(دایی کوچیکه)بنده خدا اختلاف سنیش با ما کمه دایی بهش نمی گیم.اونم مانی هست.پسردایی من.
    خیلی صحبتهای خانوم حسینی قشنگه.تو هم همش برنامه ماه عسل رو می بینی؟منم از اون قسمتی خیلی خوشم اومده بود که یه دختر خانوم آورده بودند تصادف کرده بود و پنج ماه کما بود خیلی خوشم اومد.یه جورایی شبیه خودم بود.البته من با تصادف بیدار نشدم.من با یه حالت نزدیک به ایست قلبی از خواب غفلت بیدار شدم.سعی کردم عوض شم.البته میگم فقط سعی بود.میدونم گاهی که میشه راهم کج میشه.اما خدا هوامو داره.
    salam fatemeh fahmidam eshteb didam moadele kolo didam ye sadoom kam daram toam age zahmati nis bebin
    مرسی بابت تشکراتتون..لطف میکنید.
    واقعا ممنون
    نه تمومش رو.یه قسمتهای انتهایی رو دیدم.خونه خواهرم بودم.زیاد دور و بر تلویزیون نبودم.
    سلام.دنبال عکس واضحترم تا وقتی کوچیک می شه بازم خوب معلوم باشه


    من و پاييز شانه به شانه ...
    به پاييز گفتم
    آرام، گام بردار ...
    در زير برگها
    بهاري، دارد، مي تپد ...
    ...
    من و پاييز جلوتر رفتيم
    نفس در سينه ي هردومان حبس بود
    برگها را كنار زديم
    تورا ديديم ...
    هنوز بالهايت جان داشت
    نفست بوي پرواز مي داد
    و سكوت نبض تو در گوش برگها جاري بود
    هنوز جاي پاي قلبت سبز بود ...
    و
    هنوز دستهايت
    بوي دل مرا مي داد
    اي كودكي بزرگوار من !!!
    ...
    امروز كوچكتر از آنم
    كه به قداست تو
    بينديشم
    يادت گرامي باد ...
    اي كودكي بزرگوار من ...
    اي كودكي بزرگوار من ...!

    فرشته مه نگار
    سلام
    ممنون که تشریف اوردید و دیدن کردید و نظرتون را گفتید
    خدمت شما
    با تشکر
    تورج
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا