*farzin*
پسندها
6

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گم شده ام....
    آنقدر در واژه ها گم شده ام که تنها همدمم در این روزهای سرد،
    کاغذهای خط خطی باطله و مچاله شده است....
    نوشتم و مچاله کردم، نوشتم و دور ریختم
    تکلیفم باخود روشن نیست!!!
    گاهی آسمانی میشوم و گاهی به قعر زمین سقوط میکنم
    گاهی دلم از قهقهه های بی پایان پر میشود
    و گاهی دلم برای یک لبخند ساده و آرام پر میزند
    گاهی وجودم از نگاهها و جمله های محبت آمیز اشباع میشود
    وگاهی وجودم تشنه ی یک نگاه ساده میشود....
    دلیلش را جویا شدم!
    میدانی از چه کسی؟؟؟
    از صاحب دوگانگی هایم...!
    دلیلش توئی
    به هرچه می نگرم، تو در ژرفای آن نشسته ای!
    ومن هر روز نابیناتر میشوم...
    دیگر هراس نگریستن به اطراف وجودم را فراگرفته
    در ورای هرچیز، تو هستی ومن پنهانت میکنم
    مدتی ندیدمت و دردها کشیدم
    اما به تازگی فهمیدم که درطول آن مدت، عیب از چشمان من بود
    که به روی همه چیز باز بود جز تو.....!
    خودت را نشانم بده...
    بگذار گرمی دستانت را همیشه در دستانم احساس کنم"خدای مهربانم"
    وای ببین کی اینجاست سلااااااااااااااام
    خوبی؟
    : زن بلاست.........خدا هیچ خونه ای رو بی بلا نذاره......




    : آغــــــــــاز کسی باش ک پایــــــــان تو باشد
    بهار آمد كه تا گل باز گردد
    سرود زندگي آغاز گردد
    بهار آمد كه دل آرام گيرد
    زدرد و غصه ها فرجام گيرد
    بهارت زيبا عزيزم:smile:
    آرزو دارم هميشه در كنار خانوادت سلامت باشي:gol:

    Mohsen Chavoshi – Beraghsa




    [IMG]
    اهای کافه چی...!!!
    از ما که گذشت...
    اما هر که تنها آمد اینجا;
    مپرس چه میل داری...؟!؟!؟!؟!
    تلخ ترین قهوه ی دنیا را برایش بریز...

    آدمهای تنها

    مِزاج شان به تلخی ها عادت دارد...!!!
    دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
    در انحصار قطره های اشک نبینم
    دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
    دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
    همیشه از حرارت عشق گرم باشد
    من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
    برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
    که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
    من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند
    رو هرچي بي معرفته سفيد كرديااا:cool:

    http://ch3.ir/music/collections/1234/008.mp3
    اللهم عجل لوليك الفرج:gol:

    اي كه بوي باران شكفته در هوايت
    ياد از آن بهاران كه شد خزان به پايت
    شد خزان به پايت
    بهاره باوره من
    سايبان مهرت نمانده بر سر من

    جز غمت ندارم به حال دل گواهي
    اي ك نور چشمم در اين شب سياهي
    چشم من به راهت هميشه تا بيايي
    باغ من ، بهارم ، بهشت من كجايي؟

    جان من كجايي ،كجايي كه بي تو دل شكسته ام
    سر به زانوي غم نهاده ام به گوشه اي نشسته ام
    آتشم به جان و خموشم چون ناي مانده از نوا
    مانده با نگاهي ، به راهي ك ميرود به ناكجا
    اي گل آشنا !
    بي قرارم بيا ...
    واي از اين غم جدايي ...

    جان من كجايي ،كجايي كه بي تو دل شكسته ام
    سربه زانوي غم نهاده ام بي تو دل شكسته ام
    آتشم به جان و خموشم چون ناي مانده از نوا
    مانده با نگاهي ، به راهي ك ميرود به ناكجا
    اي گل آشنا !
     بي قرارم بيا ...
    واي از اين غم جدايي ...
    واي از اين غم جدايي ...
    پاييز ثانيه ثانيه مي گذرد، يادت نرود اين جا کسي هست که به اندازه
    تمام برگ هاي رقصان پاييز برايت آرزوهاي خوب دارد.
    عمرت يلدايي، دلت دريايي، روزگارت بهاري
    يلداي خوشي را برايتان آرزو مي کنم . . .
    سلام شما دعوتیت به تولد
    تولـــــــد یه دختر هنرمند و مهربونsevda 66
    منتظر حضور سبزتون هستیم
    اولین روز دبستان بازگرد
    کودکی ها شاد و خندان باز گرد

    درسهای سال اول ساده بود
    آب را بابا به سارا داده بود

    درس پند آموز روباه و خروس
    روبه مکار و دزد و چاپلوس

    روز مهمانی کوکب خانم است
    سفره پر از بوی نان گندم است

    با وجود سوز و سرمای شدید
    ریز علی پیراهن از تن می درید

    تا درون نیمکت جا می شدیم
    ما پر از تصمیم کبری می شدیم

    پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
    یک تراش سرخ لاکی داشتیم

    کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
    دوشمان از حلقه هایش درد داشت

    مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
    خش خش جاروی با پا روی برگ

    همکلاسیهای من یادم کنید
    باز هم در کوچه فریادم کنید

    همکلاسیهای درد و رنج و کار
    بچه های جامه های وصله دار

    بچه های دکه سیگار سرد
    کودکان کوچک اما مرد مرد

    کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
    جمع بودن بود و تفریقی نبود

    کاش می شد باز کوچک می شدیم
    لااقل یک روز کودک می شدیم

    یاد آن آموزگار ساده پوش
    یاد آن گچها که بودش روی دوش

    ای معلم نام و هم یادت به خیر
    یاد درس آب و بابایت به خیر

    ای دبستانی ترین احساس من
    بازگرد این مشقها را خط بزن

    مهر بر همه بچه مدرسه ای های قدیمی مبارک:smile:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا