*FARZAN*
پسندها
4,329

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ممنون که امشب بودین و کمی درد دل کردیم و سبک شدم.
    بعضی از پستای امشب و راجع به بیماری رفیقم و ویرایش کردم اینجا و با اجازه تون بعضی از پستای شمارو پاک کردم دوستم هنو در مورد بیماریش نمیدونه و آدرس من و تو باشگاه داره.

    غم کیست که گرد دل مردان گردد

    غم گرد فسردگان و سردان گردد

    اندر دل مردان خدا دریائیست

    کز موج خوشش گنبد گردان گردد

    - مولانا




    شب بخیر و التماس دعا.
    یا حق.
    و اما خاطره:
    ماه رمضون سر سفره افطار خاک شیر تگری میخورم - یه پارچ - و سحری هم خاک شیر ولرم.
    هر دو حالت برا بدن خوبن تگری برا رفع تشنگی و ولرم برا تسویه کبد و کلیه.
    تا حالا دیدین بعضی سایت ها میرین ساعت کامپیوتر و یه ساعت جلو میکشن!
    چن سال پیش ماه رمضون بود و داشتیم با بچه ها مشاعره میکردیم که نزدیکی های سحر مادرم صدا کرد
    که سحریت آماده اس بیا، خب منم نرفتم بعد از مدتی یادم افتاد که صدام کردن اما وقتی ساعت سیستم و دیدم که از وقت سحری گذشته دیگه بی خیال سحری شدم.
    تقریبا یه ربعی نشده بود که مادر با ظرف خاک شیر - کمی عصبانی - اومد و چن تایی فحش مادرانه نثارم کرد و راضی نشد و اون ظرف و سمتم پاچید... دی
    خب منم عوض سحری تا صبح خودم و فرش و کیبوردم خاک شیری شده بودیم و تمیز میکردم.
    فرداش به بچه ها گفتم برق خونه مون پریده بود...دی
    این مجبوره فعل امری نیس که یکی تحمیلش کنه، نه.
    منظورم اینه که وقتی دلت بی غل و غش باشه شادی میشه جزیی از وجودت، جزیی از کل تو...
    خب آدم که نمیتونه به خودش دروغ بگه، این خود همون دل
    شعر فارسی زیاد داریم، ولی هیچ کدوم شعر مولانا نمیشه وقتی میخونی انگار دوس داری برقصی :

    معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا

    کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا


    ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد

    باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا


    یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی

    غمخواره یاران شد تا باد چنین بادا...

    خب این شعر و با دل شاد گفته برا همین:
    هر چه از دل برآيد ، لاجرم بر دل نشيند.
    منم میدونم شوخی بود، که الان اینجام.
    نه این و فقط برا مثال زدم، اینجا دیدین بعضی از بچه ها تو تاپیک ها هی تشکر میکنن از دوست و غریبه! شاید تو دنیا بی ارزش ترین چیز از لحاظ مادی تشکر نتی، ولی بعضی ها حتی اون از بقیه دریغ میکنن...خب وقتی دل آدم صاف باشه مجبوره شاد باشه.بعضی چیزا رو نمیشه تقلید کرد!
    شاید بشه فیلم بازی کرد ولی یه جایی آدم کم میاره...دی
    مثل این مثل میشه اون شونصد آی دی داره:
    کسی که خوابیده رو میشه بیدار کرد
    ولی کسی که خودشو به خواب زده عمرا....دی
    خب یه خورده هم برمیگرده به حس ششم آدم، من و شما بر اثر یه سوء تفاهم نتی آشنا شدیم. حالا سوء تفاهم از نوع معمولش نه، شاید منظور شما تو اون تاپیک یه شوخی بود!
    ولی شما بعد از اون موضوع اومدید و از من عذر خواهی کردین...این نشون میده شما عقده ای نیستی و بلدید اشتباه و با محبت جواب بدید.این یعنی شاد بودن.
    خب اگه طرف فقط یه اسم کاربری داشته باشه میشه هفتاد هشتاد درصد حدس زد! نه اگه از اینا باشه که شونصد تا آی دی دارن مادرش هم بیاد بچه شو نمیشناسه...دی
    اون لینک سوالم و یاهو پاک کرد - چون برا تشکر یه شعر از مولانا نوشته بودم - وگرنه میدیدن جالب بود جواباشون.
    چی رو نگفتم که از کجا میشه فهمید؟
    نه من استفاده میکنم از همصحبتی با شما.
    و اگه مزاحم نیستم دوس دارم ادامه بدم.
    شاید نشه صد در صد گفت ولی با یه نسبت میتونم بگم هشتاد درصدش و نه نمیترسم! اون بیست درصد باقی مونده برمیگرده به مجهول هایی که هنو جواب کامل نگرفتم.
    و منظور همه شون این بود که ترس از مرگ با رفتار و کردار انسان نسبت مستقیم داره!
    مثل ترس از ارتفاع...دی
    خب منم مثل همه آدما عقل و درکم از مسایل تا حدودی میتونه جواب گو باشه.
    نه به شاد بودن شما آفرین گفتم، من آدم نا امیدی نیستم ولی جذابیت های دنیا در حد نرمالش و دوست دارم.
    مثلا دوست دارم کار کنم تا محتاج نامرد نباشم. جدی اون کتاب برا شما نبود؟ حیف شد که...دی
    نمیدونم شنیدین یا نه میگن همه دوس دارن برن بهشت ولی دوس ندارن بمیرن!
    دلیل که زیاد داره...یه بار تو یاهو من این سوال و پرسیده بودم این آقایون و خانومای خارجکی جواب های قشنگی داده بودن.
    ولی با بزرگی که از خدا سراغ دارم، میدونم که مرگ سیاهی نیست.
    آفرین، پس حدسم درست بود. زمان ما که دانشجو بودیم اون قدیما یه کتاب روانشناسی عمومی بود، سال اول نمیدونم الان هم هس؟
    اون کتابه خیلی وقتا به داد من رسیده، مثل یاور همیشه مومن...دی
    هر چند حدسم در مورد جنسیت شما درست نبود، ولی میشه فهمید شما آدم شادی هستین و این یعنی خوش بحالتون.
    منم اون شکلک اولی و دوس دارم. :)
    به نظر من مرگ یه نوع تحلیل شیمیایی و فیزیکی هست، که مثل همه فرایند های علمی نتیجه ای داره، و کسی که میمیره چون فاعل این فراینده یه
    حس های جدیدی رو حس میکنه که ما عاجزیم از درکش، از بعد مکانی و زمانی قابل درک با حواس پنچگانه الکن انسان محدوده اش خارج هست!
    نمیدونم چرا من شما رو آدم شادی فرض میکنم...دی
    جدی میگم.
    و حس کردم شکلک مورد علاقه شما : ) بعد از صحبت های من یه هویی شد این شکلی :/
    برا همین حس کردم ناراحت شدین.
    بله دقیقا، حالا میشه بپرسم چرا همه مرگ و با سیاهی یکی میدونن؟
    قبول دارم همه یه روز رفتنی هستیم.

    برعکس شما من مرگ و سیاهی نمیدونم، یه نوع تغیر محیط همین.
    ببخشید زیادی صحبت کردم، اگه باعث ناراحتیتون شدم معذرت میخوام.
    ولی از این ورم مطیع اون بالایی هستم و هر چی صلاح بدونه رو قبول دارم.
    منم قبول دارم زیادی عمر خوب نی، عزت نفسش مهمتره!
    ولی این اردی بهشت شبکه چهار که گفتم رو ببین
    به نظرم مفیدترین برنامه تو کل شبکه هاست
    گفتگوهش خیلی جالبن
    خب من آدم حساسی هستم، اینجور صحنه ها رو نمیتونم تحمل کنم!
    از محل کارم یکی از دوستام زنگ زد و در مورد بیماری یکی از دوستام گفت...که متاسفانه .....ویرایش شد.
    برای تحلیل شخصیت یه سری سوال می خوام آماده کنم که آخر هر تحلیل بذارم و اونی که داره تحلیل میشه جوابشون بده به عنوان پست آخر
    نمی دونم اصن کار چالبیه یا نه؟!

    چند تا سوال طرح کردم برات تو خصوصی می فرستم (اینجا می فرستم ارور میده نمی رسه) ببین چطورن؟ نظرتو بگو کلا...
    نمیاد اینقدر نا امید باشین!
    خب حالا که بحث به اینجا رسید: من تا هیجدهم باید مرخصی بودم، البته شغلم آزاده و مرخصیم دست خودم!
    امیدوارم یه روز که مهموناش خوبن ببینیش و حوصلت سر نره

    منم بیشتر با لپ تاپم سریال و فیلم خارجی دانلود می کنم و می بینم
    تلویزیون هم نگاه می کنم اما نه خیلی...
    برنامه های خوب تی وی کلا خیلی کمه هم جمهوری اسلامی هم اونور...فرقی نمی کنه
    میدونم میفهمید، منم شوخی کردم.
    ایشالا تا وقتی خواستین زنده باشین.
    مرسی منم خوبم.
    فشار خون، چربی خون، دیابت، چاقی مفرط...اینا 33 به بعدن.
    عوارضی اتوبان نیست ها... عوارض جسمی...دی
    نه بعضی وقتا هس، اون موقع آدم به سیاهی میگه رنگین کمون!
    ماه عسل رو چند سالیه که شبکه 3 ماه رمضونا قبل از افطار پخش می کنه
    مهمونای مختلفی با موضوعات مختلف دعوت می کنه، مثلا یکی معتاده ترک کرده، یکی سرطان داشته شفا پیدا کرده، خلاصه کسانی که یه جورایی خاص هست شرایطشون و متفاوتن
    اون اوایل فرزاد حسنی مجریش بود و به نظرم خیلی جالب تر هم بود اون موقع
    الان چند سالیه که احسان علیخانی مجریشه، اوایل که اجراش کپی پیست اجرای فرزاد حسنی بود و بسیار مسخره، منم دیگه نگاه نمی کردم ماه عسلو تا پارسال که چند تا برنامش باعث شد بیشتر نگاش کنم
    پارسال خیلی خوب بود ولی امسال نه، دیگه مهموناش و حرفاشون خیلی کلیشه ای شدن و زیاد به دل نمی شینه
    چند وقت پیشم که یه دختر خانومی رو دعوت کرد به برنامه که مشخص شد مُدل هستش و خیلی سر و صدا کرد
    اصن ندیدی ماه عسلو؟
    خواهری دارم چن سالی هس به طب سنتی علاقمند شده از ایشون یاد گرفتم.
    ولی سعی کنید خوابتون حساب کتاب دار شه! پا به سن بگذارید عوارضش پدیدار میشه متاسفانه.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا