FarnazT
پسندها
540

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نمیتونه چشم بپوشه پس مسافر طرف تاریک رو نور میده... و اون همون آفتاب دیگره..
    مرسی از دانلود از طریق ست آپ کنترل میکنیم(خباثته اینکار نه)
    ولی نه من اصلا نمیدونم تعداد دانلود شده چند تاست ...بگذریم.. این بحث ادامه داره تا روزی که آفتاب و سایه با وجدان و واقعیت کنار بیان.. و روززی برسه که انسان شرایط رو برا خودشم قبول کنه نه فقط در طرف مقابل ببینه
    second letter:(دارم به این فکر میکنم که شخصیت شازده کوچولو چرا یه پسر بود.. ذاتا دخترا لایق چنان موقعیتی بودند{عاشق کلمه ذاتا در جملات هستم})
    تو خیلی زرنگی خواستی کاری کنی و جوری تو منگنه ام بزار ی که من رو زمینی کنی.. به جهت قبول یک قبله...وآفتاب ولی اوجور...هاه ها
    دوچیز وجود داره تو دنیا حقیقت و واقعیت
    واقعیت از نظر من تغییر پذیره.. چون واقعیت دروغ بزرگیه که همه اون رو قبول کردند.. ولی حقیقت تغییر ناپذیره.. ولی چیزیه که کمتر کسی واقعا بهش دست پیدا میکنه.. ولی چی؟ چرا نوشتم میگم باز یه روزی..
    آفتابی که میخوایم و میبینیم یک حقیقته.. و این برای ما دونی ها بسیاره و بالاتر از خواستمونه.. ما آفتاب رو میبینیم گرماش رو حس میکنیم ولی زیر سایه اش مسافری خسته رو پنهان میکنیم.. این تضاد همان حقیقته.. آفتاب چشمی برای دیدن داره ولی ابر پلکیه که میتونه بپوشوندش...
    ولی آفتابی دیگر چی میکنه این وسط؟ آفتاب دیگر با مسافری که در سایه ایجاد شده از آفتاب دیگر خسبیده چگونه کنار میاد؟
    first letter: (این جمله الان به ذهنم رسید.. تا چه حد فکر میکنی نون برادر میخوره)
    سلام من در خدمت شما هستم.. هیچ بر تری نه در خونم نه نژادم و نه در موقعیت اجتماعیم حتی با تاریف رایج جامعه امروز وجود نداره.. پس با کفش پاشنه بلند هم اگه بیاید(یوحی جون خود عزیزت و دیگری که نمیشناسم) خیلی خوشحال میشم .. اگر بتونم و بخواید کمکی بکنم... اونجام قوانین خودش رو داره و امید که پیش از هضم شرایط تصمیمی نگیرید که بمانند چند هفته پیش با یه اتفاق روحی دچار یک بایپس ظاهرا ناخواسته بشی..
    من منتظرم فرناز جان..
    سلام..
    خوبی شما؟!
    خوش میگذره؟!
    خیلی شرمنده ام که کم حال شمارو میپرسم .. باید ببخشید منو..
    بالاخره تموم شد
    تونستم تاپیک رو برگردونم
    سه تیکه شده بود وبه دوتا تالار رفته بود
    ای پدرم دراومد
    عجب اشتباهی بود
    من برم بیرون دوسه ساعت بعد میام
    اره قربونت برم تو خوبی؟فقط سرم داره میترکه فرناز
    ا ي جانننننننننننننننم...عزيزدلمي ...مهرداد كه خودش عزيزه ...خواهر عزيزتر...واسه من افتخاري مضاعفه كه اسم شما ليست دوستانم رو مزين كنه....قدمتون سر چشم خانوم خانوما.
    درود جیجر
    خوبی؟

    آرامش پیشنهاد منو بهتون گفت؟
    نظرتون چیه؟
    محرمانه جواب بده
    به شما خوش گذشت؟ گل پسرم حالش خوب بود؟ فرناز اگه بدونی چقدر دلم هواش و کرده!
    اگه عمرم به دنیا باشه حتما میگم.. فرناز خانم عمه بزرگوار.. البته خیلی دیر باید بگم یوخسا ممکنه حالت دلپیچه ایجاد کنه.که چرا نمیخوام برم زیر بار مسئولیت..
    اظهار شرمندگی نداره.. اینجا بودن همین چیزارو میطلبه برای هزارمین بار و ایندفعه به شما میگم.. زندگی درنت به خاطر اختیاری بودن انتخاب محدوده برای نوع رفتار بشر یک مزیت است... تو اینجوری دوست داشتی بگی منم اونجوری.
    ولی این باعث نشه فکر کنی من نمک نشناس فرصت طلبم ها... نه ولی اگر واقعیتم رو مقایسه کنی میبینی که اینجا کلی دستم بازه..
    واسه اوازا کاری نکردم یک از هزار زحمتای توئه عزیز..
    ...
    پس چرا امید و نبردین؟ اون بنده خدا هم که می خواست بیاد.
    سلام خواهر خوبم. خوش به حالتون، دلم واسه پسرم یه ذره شده به خدا. کاش منم می تونستم بیام. کیا بودین؟
    چرا دخترم بیهوش شد؟ چرا مواظبش نبودین؟
    مرسی بابت تابش آفتاب
    من نمیدونستم
    گرمای موجود رو دلیل بر بودنش میدونستم.. ولی اون انگار یه بخاری بود فقط:d

    بوچلی و آگوییلرا(it's impossible(
    یه آهنگ زیبا که تاحالا 60 کشته داده:cry: این ایکونبهمنمیادولیدارمزورمیزنمدیگه
    سلام خواهر دوست داشتنی خودم. خوب و خوشی؟
    برات آرزوی موفقیت می کنم.
    من اتفاقا اینجور درسا رو بیشتر دوست دارم، کلیشه ای نیست، باید خلاقیت داشته باشی، چیزیه که خودت داری به وجودش میاری. این خیلی خوبه. منم برات دعا می کنم که به بهترین شکل پشت سر بذاریش.
    هست یا نیست؟؟؟
    اگه دخملونه نیست, میام!
    این وقت شب آرامشو از کجا پیدا کنم؟
    تا نماز صوب باید بیدار بمونم که بیاد؟
    اگه اوکی بود, صوب 8 اینا, یه زینگ بهم بزنین...!
    آها!
    پس را افتادین!
    همش قرارایه دخملونه و...!
    آمی ازم پرسید که فردا میای یا نه, که گفتم نمیدونم کی هست و...!
    گفت تو رهبرشونی!(همون لیدر!)
    گفتم, اگه میرین که منم سعی کنم بیام!
    که انگار دخملونس!:(
    از طرف من به همه ی بچه ها سیلام برسون...!
    همرو نوازش کن!
    اذیتشون نکن!
    اگه آرامش اومد, نذار زیاد به بچه ها نزدیک بشه!(میدونی که...!)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا