لره به آخونده اگو : باد زد دامن یه دختری ره بالا یه چیزی دیدم اندازه یه قنوت ، چه کنم ز یادم بره ، آخونده میگه برو استغفار کن! یه ماه بعد لره میاد میگه: حاج آقا هنوز ز یادم نرده چه کنم پ؟ آخونده میگه برو خیر ندیده یه ماهه ریدی به نمازم هر وقت قنوت میگیرم یاد حرفت میفتم!