قربون دستت ...
حسین اومد نوبته منه که برم ...
حسین نگبان اسلحه خونه ایییییییی یالله!
حسین اومد نوبته منه که برم ...
حسین نگبان اسلحه خونه ایییییییی یالله!
-
گلدیم!
آرهههههههههههه دستت طلا کدبانووووووووو ...
بده بخوریم ...
خب بلدی پذیرایی کنی!؟
من خیلی گشنمهههههههههه!
منم دوست دارم برم ناهار اما ناهار نمیاد من!
خواستم بگم خراب بشیم پروف حسینا! ای بابا!
من دارم میرم ناهار 10 مین دیگه میام!
سیلام ... چطور مطوری؟
اوه اوه حسینم که برگشته ... هنوز زنده است که! برم حالشو بگیرم!
دیدم چه خوبم دهنتون میچرخید!!!
الحمد لله ایشون هم زیر سایه پروردگار خوب و خوش و خرم هستند!!علیک سلام!
بعد میرین میگین ترکا فلانن بهمانن!!ترکی حرف زدن خودش هوش سرشار میخواد!!
ما خوبیم شما چطوری؟
آخه الآنم اشتباه گفتی!:چف احوال؟خوش گلیبسن!
یاخچیام!سیز نجسیز؟
هش زات!نه هش تات!!!!
نه خبر؟!
سیلام!
رسیده رسیدس بخدا
شرمنده نتم قطعید یهو...!!
بفرمایید...
منم میرم...
پس خدانگهدار...
ا...
داری میری؟؟؟
خب...پس بای دیگه...
ا!!!
عصبی شدی که...
خودت اصرار داری خب....میگی میرم حمالی...منم که چیزی نگفتم،گفتم؟!
نه...
خب حالا که خودت اصرار داری باشه...حمالی...
اصن بگم حمال خوبه؟!؟!؟
هه...
خب از خروجت تا ورودت 8ساعته همش...
همون...
خب از شش تا یک که چیزی نیس دیگه...
بعدشم،توکه شش اونجا نیستی...شش از خونه راه میوفتی...پس حمالی نیس دیگه...
هه!!!
حمالی چیه؟!...
میری کار میکنی...
بعدشم،آزمایشگاهه دیگه...بیل که نمیزنی...
هه...
کجا هس حالا؟!
بعد میخای بری چکار؟هان؟!
هه...چی بگم...
منم هیچی دیگه...
تندتند روزا میگذره...:دی
آها...
خب...
دیگه چخبر؟!
چکارا میکنی؟
خوش میگذره؟
ا!!...
داری میری؟
چه میکنی پای نت؟؟
رفتم...
متوجه نشدم...:دی
سلام... -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
