من به گودال تباهی
در هیاهوی زمین
روی این خاک غریب
گم شده ام در شب جهل؛
من به چاه من و موجودیّت خویش افتادم...
تک چراغ شب این قافله آخر به کجاست؟؟؟
من کجا دست نجاتم به فنا بسپردم ؟؟
خدایا! مرا بستان از این شبزدگی
رو به خورشید رهایی بکشان
که بیدار شوم از این خواب غفلت