E
پسندها
1,904

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • پویان:
    نخير اصلا هم سوسولی نبود!! دههههههه
    منو چ ب سوسول!
    معلومه ک فقط ما بلديم.اصلا اگه من نباشم ک ميتينگ نميشه(ابنبات)
    پس همه برن بخوابن دیگه !!! الهه پروفتو خاموش کن حمید بترسه بره دیگه
    حميد: برو بابا تو تا سر کوچتونو نميای چ برسه ...
    کاش بودی جمعمون جمع بود گلمونم بود(من)
    فائزه: برو خانومی...چرا خسته ام.ولی از فردا بايد بشينم واسه امتحانام درس بخونم از شنبه شروع ميشه(ترم تابستونی) يه ۴ روزی نيستم!
    آره اونم يهويی:دی
    اقا پویان !!! ما رو هوا ور نداشته !!!! عقده کرده برات خب تو هم بیا !!!!
    خب رفقا چطورین ؟؟ خوش میگذره ؟؟
    الهه خوش گذشت مسافرت ؟؟
    از میتینگ سوسولی ها گذاشتین ارههههههههههههههههه ؟؟ =))

    حمید بیا منم با تو میتینگ میزارم اینا هوا ورشون نداره فکر کنن خودشون بلnن فقط :D
    آره...خيلی باحال بود!
    آشغالم داد ب کمن!! :-((
    من چیپس سرکه ای خيليل دوس دارم ولی اصلا خوردنم نميومد
    !
    بچه ها من برم بخوابم دیگه
    الهه تو مگه خسته نیستی؟؟؟ برئو بخواب گلم
    حمید تو هم برو دیگه !!! نبینم با کس دیگه حرف بزنی هاااااا
    همه برین بخوابین !! من زورگو هم هستم !!!! زووووووووووووووووووووود !! هر کی نره گوششو می پیچونم !!! مگه نه الهه !؟؟!!
    الهه: دارم میمیرم از خنده ... کاشکی حسین اینجا بود!

    فائزه: نه بد نیست همینطوری ادامه بده!
    حميد: فائزه راس ميگه خب!
    تو اين يه ساعت از زمينو زمان حرف زديم...ولی صحبت ب جمع ک ميرسيد نميدونستيم چی بگيم!
    الهه : اره ریلکسه و شکمو !!! دید هر دو چیپسا رو خورد !!! اولش ناز می اورد که من دوس ندارم !!!!
    حمید : کوجاش زشته !!! منظورم اینه که خیلی حرف زدیم !! مجالی به پسرا ندادیم !!!!! بده ؟؟!!!!!
    داريم اينجا تحللی شخصيت ميکنيما!!
    ريلکسه ولی نه ساکت!!!باور کن!
    حمید: واسه چی اینکارو کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟بدجنس ها!
    الهه: باشه بده طی میکنم و میکشم!

    فائزه: فک میزدید!!! دههههه! زشته نگو این حرفو!

    پویان: کوجا رفتی!؟ نکنه ترسیدی از سوسکا!
    الهیییییی !! با احساسات حسین بازی کردین شدیداً !!!!!!! طفلی !!!
    پویان نبودی پادگان ... همه جمع بودیم داشتیم صحبت میکردیم روز جمعه! حسین اومد نشست تو جمعمون همه بلند شدیم رفتیم بیرون از آسایشگاه دنبال نظافت شخصیمون! حسین موند و حوضش!
    نه به نظرم امین کلا اروم هست !!
    چون من قبلش باهاش بودم !! همونجوریه !!!! ریلکسه کلاً !!!!
    حمید باورت میشه ؟ تو همون یه ساعت فقط منو الهه فک می زدیم !!!!! :))
    خب سوسک ک فرار کردن نداره!!
    فقط بعدش بايد بدم کل پروفمو تی بکشی!! تا بهداشتی شه!!!
    دقيقا!!!
    فک کنم امينم بخاطر ح آروم شده بود :))
    ولی خوب بودا چون وقتمون کم بود همه فرصتا نصيب ما شد:دی
    اره خیلی حسین ارومه !!! حالم گرفته شد !!!
    از همه پر جنب و جوش تر منو الهه بودیم !!!!!


    عکس به این خوشگلی! اینا دوستای منن! دارم روشون تحقیق میکنم!
    گفتم فرار کنید تا صحنه برای ورود پویان خالی شه ! اومد ببینه خبری نیست بزاره بره! :D
    اهوم...اصلا ب شخصيت نتيش نميخورد!
    از بس آرومه روم نميدونستم چی بگم...!!!!!!
    واقعا حمید ؟؟ چی الان اینجا خنده داره ؟؟؟
    فک کنم بیخوابی زده به سرت !!!!!
    رسیدن بخیررررررررررررررررررررررر

    مثله اینکه خیلی شلوغه تو هر دقیقه 50تا پیام میاد
    و نفر چهارم کی بود؟ همون امین بود کی بود؟ اون؟
    تو پادگانم حسین تا نطق میکرد بچه ها پراکنده میشدن! (دارم میمیرم از خنده بخدا)
    حميد اين چيه ديگه؟؟ بجای عکس حشره عکسای خوکشل بزار...
    چرا فرار کنيم حالا؟؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا