نه من همیشه به شیوه ی سنتی عمل میکردم
همون مشاعره ی خالی شرکت میکردم
----
تنها ماییم
_ من و تو _
نظاره گان خاموش این خلا
دل افسردگان پا در جای
حیران دریچه های انجماد هم سفران
دستادست ایستاده ایم
حیران یم اما از ظلمات سرد جهان وحشت نمی کنیم
نه!
وحشت نمی کنیم
تو را من در تابش فروتن این چراغ می بینم... آنجا که تویی،
مرا تو در ظلمت کده ی ویران سرای من در می یابی
این جا که من ام.
پ.ن: چون اینو خیلی دوست دارم زیاد شد...
همون مشاعره ی خالی شرکت میکردم

----
تنها ماییم
_ من و تو _
نظاره گان خاموش این خلا
دل افسردگان پا در جای
حیران دریچه های انجماد هم سفران
دستادست ایستاده ایم
حیران یم اما از ظلمات سرد جهان وحشت نمی کنیم
نه!
وحشت نمی کنیم
تو را من در تابش فروتن این چراغ می بینم... آنجا که تویی،
مرا تو در ظلمت کده ی ویران سرای من در می یابی
این جا که من ام.
پ.ن: چون اینو خیلی دوست دارم زیاد شد...
