DDDIQ
پسندها
21,184

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • قسمت 3
    مرد ها دنیای غمگین صبورانه ای دارند. بیایید قبول کنیم. مرد ها صبرشان از ما بیشتر است. وقت هایی که داد میزنند وقت هایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوند وقت هایی که چکشان پاس نمیشود وقت هایی که جواب اس ام اس شب به خیر را نمیدهند وقت هایی که عرق کرده اند وقت هایی که کفششان کثیف است تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین. و ما موجودات کوچک شگفت انگیز غرغروی بی طاقت را دوست دارند.
    دوستمان دارند و ما همیشه فکر میکنیم که نکند من را برای خودم نمیخواهد برای زیبایی ام میخواهد، نکند من را برای شب هایش میخواهد؟ نکند من را برای چال روی لپم میخواهد؟ در حالی که دوستمان دارند؛ ساده و منطقی... مرد ها همه دنیایشان همین طوری است. ساده و منطقی... درست بر عکس دنیای ما.
    قسمت 2
    ما هم برای خودمان خوشیم! مثلن از مردی که صبح تا شب دارد برای در آمد بیشتر برای فراهم کردن یک زندگی خوب برای ما که عشقشان باشیم به قولی سگ دو می زند، توقع داریم که شبش بیاید زیر پنجره مان ویالون بزند و از مردی که زیر پنجره مان ویالون می زند توقع داریم که عضو ارشد هیات مدیره ی شرکت واردات رادیاتور باشد. توقع داریم همزمان دوستمان داشته باشند، زندگی مان را تامین کنند، صبور باشند و دلداریمان بدهند، خوب کار کنند و همیشه بوی خوب بدهند و زود به زود سلمانی بروند و غذاهای بد مزه مارا با اشتیاق بخورند و با ما مهمانی هایی که دوست داریم بیایند و هر کسی را که ما دوست داریم دوست داشته باشند و دوست های دوران مجردیشان را فراموش کنند و نان استاپ توی جمع قربان صدقه مان بروند و هیچ زن زیباتری را اصلن نبینند و حتی یک نخ هم سیگار نکشند!
    قسمت 1
    این نوشته رو از وبلاگ خانم الهام برداشتم،به نظرم خیلی جالبه و از یک خانم بعید !
    یک وقت هایی فکر میکنم مرد بودن چقدر می تواند غمگین باشد. هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید. هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند. هیچ انجم...نی با پسوند «... مردان» خاص نمیشود. مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند. این روزها همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و دنیای زنان می گویند. در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است. یکی از همین مردهایی که دوستمان دارند. وقتی میخواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند. حتی همان مرد هایی که دوستمان داشتند ولی رفتند...
    یکی از همین مرد های همیشه خسته. از همین هایی که از 18 سالگی دویدن را شروع میکنند. و مدام باید عقب باشند. مدام باید حرص رسیدن به چیزی را بخورند. سربازی، کار، در آمد، تحصیل... همه از مرد ها همه توقعی دارند. باید تحصیل کرده باشند. پولدار، خوشتیپ، قد بلند، خوش اخلاق، قوی... و خدا نکند یکی از اینها نباشند...
    سلام صدیق جان خوبی خسته نباشی
    ببین از اینا بازم داشتی میذاری
    برای مبانی طراحی اسکیس میخوام مرسی:gol::gol:
    ...لطفا همین جا جواب بده میام سر میزنم....
    کمک بدم زودتر اینا رو بذاری تو پروفت؟:D
    تاپیک: ارائه اکانت های مراجع علمی جهان و کشور

    :biggrin:
    تاپیک: ارائه اکانت های مراجع علمی جهان و کشور
    تاپیک: ارائه اکانت های مراجع علمی جهان و کشور
    پیشرفت از نوع موتور گازی :D

    شاهکار عکاسی :)

    نکته ای جالب در زبان انگلیسی!
    از وقتی اسمتونو تو ترینها اوردم باهام قهر کردید؟:redface:
    سلام درست شد؟
    مورد 73 رو عرض کردم
    صبر کن کلیک نکن..خط آخرشو با دقت بخون مرسی.مرسی:D
    #1336
    صديق جان بازم معذرت ميخوام ازت عزيز:gol:
    گفته من جنبه شوخي داشت :gol:
    اميدوارم ببخشي:gol:
    اینجوری نگید..
    بعضی ترین ها جنبه فان داره :dمثه مال شما واقعی نیست من خذفش میکنم
    دیگه ام نمیذارم کسی کمتر از گل به شما بگه:gol::gol::gol:
    ای وای من نه بابا برش دارم اخه بچه ها نظرو تائید کردن نظر سنجی بود حالا شما اعتراض داری برمیدارم:d
    سلام.خوبی
    هان؟ من نمیدونم شمارم زیاد نمیشناسم مگه شوما صدیقی؟
    محسن گفته بود برو اونو دعوا کن :D
    سلام
    روزه و نماز شما هم قبول :gol:
    ببخشید دیر شد
    میخواستم همون موقع انجام بدم ولی یه سوال از ادمین کردم صبر کردم تا جواب بدن بعد انجام بدم
    فعلا دومی انجام میدم تا ادمین جواب بدن
    سلام
    معذرت میخوام که شما رو از لیست دوستانم حذف کردم، در صورتی که من رو بعنوان دوست خودتون قبول دارید و همچنان خواستار ادامه دوستی با من هستید، لطفا درخواست دوستی خود رو بفرستید؛ در غیراینصورت براتون آروزی موفقیت و پیروزی در تمام مراحل زندگی رو دارم.
    دوستدار شما احسان :gol:
    واحه ای در لحظه

    به سراغ من اگر می آیید،
    پشت هیچستانم.
    پشت هیچستان جایی است.
    پشت هیچستان رگ های هوا، پر قاصدهایی است
    که خبر می آرند، از گل وا شده دورترین بوته خاک.
    روی شن ها هم، نقش های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
    به سر تپه معراج شقایق رفتند.
    پشت هیچستان، چتر خواهش باز است:
    تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
    زنگ باران به صدا می آید.
    آدم اینجا تنهاست
    و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاریست.
    به سراغ من اگر می آیید،
    نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
    چینی نازک تنهایی من
    یاد آن که جز به روی منش دیده وانبود / وان سست عهد جز سری از ماسوا نبود
    امروز در میانه کدورت نهاده پای / آن روز در میان من و دوست جانبود
    کس دل نمی دهد به حبیبی که بی وفاست / اول حبیب من به خدا بی وفا نبود
    دل با امید وصل به جان خواست درد عشق / آن روز درد عشق چنین بی دوا نبود
    تا آشنای ما سر بیگانگان نداشت / غم با دل رمیده ما آشنا نبود
    از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی / با چون منی بغیر محبت روا نبود
    گر نای دل نبود و دم آه سرد ما / بازار شوق و گرمی شور و نوا نبود
    سوزی نداشت شعر دل انگیز شهریار / گر همره ترانه ساز صبا نبود
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا