D
پسندها
284

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من که کاری نکردم عزیز دلم ...
    دلم خیلی برات تنگ شده بود دنی.....
    اااااااااا خب عکس خودمه.قشنگه.دوسش دارم.چرا عوض کنم؟کجا همچین چشایی پیدا میکنی ها؟؟:redface::D
    سلام دوست گرامي ممنون ميشم به گروه 9 راي بدهيد...



    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=151251
    زندگي رسم خوشايندي است.
    زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ،
    پرشي دارد اندازه عشق.
    زندگي چيزي نيست ، كه لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود.
    زندگي جذبه دستي است كه مي چيند.
    زندگي نوبر انجير سياه ، كه در دهان گس تابستان است.
    زندگي ، بعد درخت است به
    زندگي رسم خوشايندي است.
    زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ،
    پرشي دارد اندازه عشق.
    زندگي چيزي نيست ، كه لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود.
    زندگي جذبه دستي است كه مي چيند.
    زندگي نوبر انجير سياه ، كه در دهان گس تابستان است.
    زندگي ، بعد درخت است به چشم حشره.
    زندگي تجربه شب پره در تاريكي است.
    زندگي حس غريبي است كه يك مرغ مهاجر دارد.
    زندگي سوت قطاري است كه در خواب پلي مي پيچد.
    زندگي ديدن يك باغچه از شيشه مسدود هواپيماست.
    خبر رفتن موشك به فضا،
    لمس تنهايي "ماه"، فكر بوييدن گل در كره اي ديگر.
    سلام گل پسر.خوبم.تو خوبی؟
    مرسی که همیشه به یادمی.
    این 206 او نمی خواد ارتقا پیدا کنه؟؟؟
    سلام دنی جون.... خوبی؟
    ممنون از احوالپرسیات پسر گلم ...
    خوش میگذره عزیزم؟
    دست رو دلم نزار که خونه از دست این ..........
    بد نبود ولی خوبم نبود
    منظورم از بد نبود یعنی اینکه پاس شدم و خیلی بد نبود(تاکید رو ی کلمه ی خیلی)
    به به به سلام
    خوبی؟
    منم خوبم
    امتحانات تموم شد!!!!!!چطور بود؟؟
    سلام دانیال چطوری...اونروز داشتم جوابتو میدادم یهو دی سی شدم ,خوفی؟؟؟
    داشتم برات مینوشتم که من عاشق شیرازم......:)
    سلام دوست عزيز
    من خوبم . اميدوارم حال شما هم خوب باشه ؟
    سام ممنون بابت ادد
    امیدوارم دوست خوبی باشم...
    سلام دوست جونم
    دلم برات خیلی تنگ شده کجایی عزیز؟چرا سری بهم نمیزنی؟
    گناهت را می بخشم ! می بخشمت که از من دل بریدی و حتی ندیدی که بی تو چه بر

    سر این ترانه ها می آید !

    ندیدی اشک هایی را که قطره قطره اش قصه ی من بود و بغضی که از هرچه بود از

    شادی نبود !

    بغضی که به دست تو شکست و چشمانی که از رفتن تو غرق اشک شد و تو حتی به

    این اشکها اعتنا نکردی !

    اعتنا نکردی به حرمت ترانه ها یی که تنها سهم من از چشمانت بود !

    به حرمت آن انار سرخ کوچکی که اولین دیدار به امید خوش یمنی به من دادی !

    به حرمت قدمهایی که با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم !

    به حرمت بوسه هایمان ! نه !

    تو حتی به صدای لرزانم هم اعتنا نکردی !
    راستی سجاده ی عشق کجاست؟!


    قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !

    قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !

    خدانگهدار ... خدانگهدار
    :D:D:Dفدای تووووووووووووووووووووووووووووووووو........خواستیم بی احترامی نکرده باشیم...:redface:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا