ساقی لب تشنگان گرچه ز تن داده دست
پرده ی ظلمت دراین بند ستم را گسست
داده سر و داده جان در ره آزادگی
بر دل حق آوران داغ غم او نشست
سرخی خون او پشت ستم را شکست
عاقبت خانه ی ظلم ز بن برکند
کربلـــــــــــــــــــا شد شور محشر
مرگ و نفرین بر ستمگر
مرگ و نفرین بر ستمگر