کسی بی خبر آمد مرا دست خودم داد
کسی مثل خودم غم ،کسی مثل خودم شاد
کسی مثل پرستو در اندیشه پرواز
کسی بسته و آزاد اسیر قفسی باز
کسی خنده کسی غم
کسی شادی و ماتم
کسی ساده کسی صاف
کسی درهم و برهم
کسی پر ز ترانه
کسی مثل خودم لال
کسی سرخ و رسیده
کسی سبز و کسی کال
کسی مثل تو ای دوست مرا یک شبه رویاند
کسی مرثیه آورد برای دل من خواند
من از خواب پریدم
شدم یک غزل زرد
ویک شاعر غمگین مرا زمزمه می کرد....