botany
پسندها
2,674

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • زندگی کردن که به همین راحتی ها نیست جان من!

    باید باشد بهانه هایی که نبودشان نابودت کنند...

    مثل :خنده های کسی,نگاه خاصی,صدایی.چشمهایی, تکه کلامهایی...

    اصلا ادم باید برای خودش نیمکت دو نفره ای داشته باشد ...تاعصر به عصربه ان سربزند...

    شب که شدبایدشب بخیرهایی را بشنود...

    باید باشند کوچه ها وخیابان و پیاده رو های که از قدمهایت خسته شده اند...

    فنجان های قهوه ای که فالشان عشق باشد...

    میزی در کافی شاپ باید شاهد خاطرات ادم باشد...

    باید باشند ریتم ها وموسیقی هایی که دگرگونت کنند...

    حتی بوی عطری خاص درزندگیت حس شود...

    دست خطی که دلت را بلرزاند...

    عکس که اشکت را دراورد...

    باید باشد...

    باید باشد...
    چه فرقی میکند...
    مهرۀ سیاه باشم یا سفید...
    چشمانت...
    با اولین حرکت ماتم میکند!
    خوشبختی یعنی...
    در خاطر کسی ماندگار هستی
    که لحظه های نبودنت را
    باتمام دنیا عوض نمیکند....
    خیلی وقته تک و تنهام،توی باغی از ترانه
    منتظر واسه یه خوبی ،یه رفیق بی بهانه
    توی دنیای پر از گل، واسه عالمی غریبم
    میون این همه خوبی، این منم که بی نصیبم
    سلامتی بچه درس خوناااااااااااااااااااا صلوااااات:D
    سلام چطوری مهدیه.
    قیافت چنیه عوض بیه!!!کافرلاغرم بیه(ای مدت کسی بی دجا مه وات کل کل بکه؟)
    خواهش میشه عزیزم

    دَسِـــد دردنـکـونـد شـومـا خـوددون گلین:)
    بیایید همیشه به یاد داشته باشیم که راز یک زندگی آرام در این است که امروز را در کنار خدا گام برداریم و فردامان را به او بسپاریم:gol:
    چشمها را شستم
    جور دیگر دیدم
    باز هم فرقی نداشت
    تو همان بودی که باید دوست داشت...
    ایشالا همه ی امتحاناتتو خوب بدی
    خوب درس بخونی ها:D
    مواظب خودتم باش;)
    خوشحالم که خوبی
    ایشالا همیشه خوب باشی
    منم بد نیستم
    دیشب دیدم اومدی خواستم بیام اما پیجارو باز نمیکرد
    اولین 5شنبه ای بود که بعد چنوقت میومدی
    امتحانات از کی شروع میشه؟
    رد پای احساسم:

    روزهایم با یاد تو

    لحظه به لحظه ام با یاد تو

    کی یادت , جایش را به خودت خواهد داد...
    سلام مهدیه ی عزیز:smile:
    حالت چطوره؟
    خوبی؟
    دیشب نتم مشکل داشت نشد بیام تایپیک
    ردپای احساسم:

    تو که بیایی همه لحظاتم را به تو نشان خواهم داد تا بدانی در نبودنت چگونه سپری شدند...

    تو برایم روشنایی یک صبح پر امیدی...
    برای تو و خويش
    چشمانی آرزو می‌کنم
    که چراغ‌ها و نشانه‌ها را
    در ظلمات‌مان ببيند.
    گوشی
    که صداها و شناسه‌ها را
    در بيهوشی‌مان بشنود
    برای تو و خويش،
    روحی
    که اين همه را
    در خود گيرد و بپذيرد
    و زبانی
    که در صداقت خود
    ما را از خاموشی خويش بيرون کشد
    و بگذارد
    از آن چيزها که در بندمان کشيده است
    سخن بگوئيم.
    (مارگوت بیکل - ترجمه آزاد احمد شاملو)
    گاه این دل یاد باران میکند
    یاد دریا، یاد طوفان میکند
    گاه در فصل بهاران، فصل سبز
    یاد فصل برگریزان میکند
    گاه در شب، یک شب تاریک و سیاه
    یاد یک مهتاب تابان میکند
    گاه در دشت شقایق، دشت عشق
    یاد دلهای پریشان میکند
    گاه این دل، ناگهان در ناگهان
    نیمه شب، یکباره طغیان میکند...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا