bmd
پسندها
2,747

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • فقط امیدوارم نوشته هام حس بدی رو به شما منتقل نکرده باشه یوخسا خودمو نمیبخشم. چون شما همیشه سعی در برطرف کردن حسهای بد من داشتین و این انصاف نیست که من در عوضش کدورت به شما بدم.


    همیشه فکر یه نوشیدنی داغ پشت یه پنجره ای که داره اون سمت برف از آسمون میاد یه حس آرامش و امنیت رو به من القا میکنه. :love:



    یه زمانی یه تلنگرهایی هست که به آدم میخوره و میمونیم تو فلسفه ش که چی بود چرا بود و .... ولی نمیدونیم که اون لحظه های عطف زندگی که میگن دقیقا اینجا سوییچ میشه به سمت خواسته های نهانی قلبی که شاید اگه به خودت بود حوصله نداشتی بکشی تو اون جادۀ دلخواه
    من از دلخواهم برای شما گفتم ولی دست دست میکردم به علل های بیهوده
    خیلی از چیزهای خوبی که داشتم رو از دست دادم
    ولی..
    نمیخوام بگم که جایگزینی برای اونها میخوام داشته باشم...
    نه..
    میخوام برم به سمت چیزهای جدید
    شاید فقط!!! بشه فراموش کرد اونچه که روزی همۀ دلخوشیهات و فکر و ذکرت بود


    من عاشق فصل زمستون هستم :love:
    همیشه تو این فصل انرژیهای پنهانم آشکار میشن
    نه شما منو به اون سمت که هستم هدایت نمیکنین
    دارین از یه خاطره مشترک تعریف میکنین
    نمیدونم اون جمله ای که بین دو نقطه خط دوم گذاشتین تعریف یه خاطره همیشگی بود یا یه هشدار برای من، سه چهار کلمه بعدش برداشتم این بود که یه خاطره آشنا میتونه باشه
    نه این کاملا با قبلا ها فرق کرده
    دیگه مثل قبل نشستم و در دنیا رو نبستم، یوخسا امروز هم اینجا پیدام نمیشد و پیام تبریک عیدانه هم به دوستان نمیزدم...
    حرکت من به اون گمگشته ها شروع شده تا پیدا کنم و ادامه بدم
    این چند روز هم به دنبال اونها بودم
    توقع معجزه ندارم
    ترجیح میدم مثل یه لاکپشت آهسته برم ولی مداوم
    یه اشتباهی مرتکب شدم ولی سیلی که اینجا خوردم بیدارم کردم
    برای همین هم مدیون انسانهای اینجا هستم
    خواهش میکنم
    کلمات از این پس فقط در قالب دلنوشته ها بروز میکنه
    هر جا که محرمی باشه گفته میشه
    شاید بعد از مرگم بشه سندی از حقایقی که تو گلو خفه کردم و خونش رو سر کشیدم
    قضاوتهای امروزی مثل کشتن پروانه ناجوانمردانه و بی رحم شده


    ممنونم از این بزرگواری
    منت میذارید اگه این کار رو بکنید
    باز هم جای شکرش باقی هست که کسی هست که های رو هوی کنه
    سلام
    می تونی کمکم کنی؟
    به شما تو پیام خصوصی سوالم رو پرسیدم
    میتونی همین الان جوابم رو بدی؟
    ممنون میشم
    شعر امروزم رو به شما که تنها کسی هستین که عمق احساسم رو درک کردین تقدیم میکنم:


    سکوتم لبریز از ناگفته هاست
    نگاهم سرشار از نادیدنی هاست
    میبینم میشنوم ولی نمیگویم آنچه را که باید گفت
    میخواهم میدانم ولی نمیگویم
    گفتن تو این زمونه بی رحم
    حکم مرگت را صادر میکند
    به جرم گفتن حقایق زیبا
    نامت را از زندگی پاک میکند
    میبینم
    میشنوم
    میفهمم
    میخواهم
    ولی خودخواسته سکوت میکنم
    همینهایی که گفتین فهمیدم که عمق اونچه که احساس میکنم و میخوام بگم ولی نمیگم به همون دلیلی که خط اول خودتون گفتین،رو کاملا با تمام جزئیات فهمیدین و از این بابت از شما بسیار سپاسگذارم.
    یکبار هم بهتون گفتم که شمار اینگونه افراد به اندازه تعداد انگشتهای یک دست هم نمیشه.
    و من امروز بخاطر این نعمت خداوند رو سپاس میکنم.
    دقیقا
    مثل یه جراحی دردآوره
    ولی وقتی احساستو جراحی کردن دیگه همون آناناس هم دغدغه ت نسیت
    فقط شمارش معکوس برای آخرین نفس
    فقط راه میری میون یه عده که از کنار میگذرن و شاید گاهی تنه ای بهت بزنن
    گاهی هم چیزهایی به چشم میبینی که شاخ کمترین چیزیه که رو سرت سبز میشه
    گفتم سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
    این صفحه امروز به احساسم و زندگی اکنونم شباهت خیلی زیادی داره
    :victory:
    زیاد خوب نیست به این دوستیها دل خوش کرد
    به راحتی یه نسیم گذرا فراموش میشی
    سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
    نشد ؟؟؟؟

    خدا ذلیلشون کنه آخه چرا نمیفهمن ما کار واجب داریم
    حاجی سعیت رو بکن، تو بالاخره میتونی ... اِف پنج رو هم فراموش نکن!
    این مهمونی دیروز کاملا هوش و حواس از سرت برده چیز رو میگم
    اوجور .... حالا چی کار کنیم استاد ؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا