اتل متل توتوله رفتم لب رودخونه دیدم دوتا کوتوله شنا بلدنبودند اما تو آب پریدند رودخونه ی پر از آب می رفت به سوی مرداب یه ماهیگیر با قلاب ایستاده بود لب آب کوتوله ها داد زدند هردوتا فریادزدند: کمک کمک، ای ماهیگیر ما دوتا را از آب بگیر ماهیگیرفداکار اون مرد خوب و پرکار می خواست ماهی بگیره اما به جای ماهی کوتوله ها را کرد شکا
گنجشکک ناز نازی جیک و جیک وجیک صدا کرد پرید لب حوض نشست به آب حوض نگا کرد دوتا ماهی قرمز میون حوض آب دید گنجشکک نازنازی به هر دو ماهی خندید دو تا ماهی قرمز گنجشکه را که دیدن هی میون حوض آب چرخیدن و چرخیدن دوتا ماهی و گنجشک با هم چه حرفا گفتن رفیق شدن سه تایی گل گفتن و شنفتن
تکلیف من مشخص کن ......امیر هم زن داره ....مگه نمیدونستی مریمی......اسم اون زنشم مریم بود .......این امیر یه آدم خیانتکاریه ....ما میشناسیمش .....من جای شما بودم اصلا بهش فکر نمیکردم ....نمیدونم تا حالا چند تا دختر بدبخت کرده :|