Behnegar_mehraz8
پسندها
983

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وقتی کسی به شما میگه احساس بدبختی میکنه.به ارامی دستش رو بگیرید،بغلش کنید وبهش بگید:"ای بابا حالا کجاش و دیدی.:دی:D
    نیوتن در بیانیه ای یاد اوری کرد : علاوه بر زمین یخچال نیز دارای نیروی جاذبه است.
    تجربه نشون داده وقتی با دوستت دعوات میشه تازه میفهمی چقدر از اسرار زندگیت با خبر بوده[IMG]
    [IMG]
    [IMG]
    [IMG]
    [IMG]
    سلام بهنگار عزیز.:gol:

    صبح زیباتون بخیر.

    خواهش میکنم .

    قابل نداشت .

    واقعا خودمم تحت تاثیر قرار گرفتم و تصمیم گرفتم برا دوستام بفرستمش.

    خوشحالم که خوشتون اومد.:gol:
    سلام.
    یک پیغام متفاوت و طولانی در صفحه ی مشخصات.
    ضمنا ترتیب پیغامها معکوس هستش.
    امیدوارم که شما هم مثل من ازش لذت ببرید.
    تقدیم به شما:gol:
    .
    .
    دکتر حسابی و انیشتین :
    در زمان تدريس در دانشگاه پرينستون دکتر حسابي تصميم مي گيرند سفره ي هفت سيني
    براي انيشتين و جمعي از بزرگترين دانشمندان دنيا از جمله"بور"،"فرمي"،
    "شوريندگر"و"ديراگ"و ديگر استادان دانشگاه بچينند و ايشان را براي سال نو
    دعوت کنند. آقاي دکتر خودشان کارتهاي دعوت را طراحي مي کنند و حاشيه ي آن را
    با گل هاي نيلوفر که زير ستون هاي تخت جمشيد هست تزئين مي کنند و منشا و مفهوم
    اين گلها را هم توضيح مي دهند. چون مي دانستند وقتي ريشه مشخص شود براي طرف
    مقابل دلدادگي ايجاد مي کند.

    دکتر مي گفت:"براي همه کارت دعوت فرستادم و چون مي دانستم انيشتين بدون
    ويالونش جايي نمي رود تاکيد کردم که سازش را هم با خود بياورد. همه سر وقت
    آمدند اما انيشتين 20دقيقه ديرتر آمد و گفت چون خواهرم را خيلي دوست دارم
    خواستم او هم جشن سال نو ايرانيان را ببيند. من فورا يک شمع به شمع هاي روشن
    اضافه کردم و..
    براي انيشتين توضيح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضاي
    .خانواده شمع روشن مي کنيم و اين شمع را براي خواهر شما اضافه کردم
    به هر حال بعد از يک سري صحبت هاي عمومي انيشتين از من خواست که با دميدن و
    خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم. من در پاسخ او گفتم : ايراني ها در طول
    تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنايي را نگه داشته اند و از آن پاسداري
    کرده اند.
    براي ما ايراني ها شمع نماد زندگيست و ما معتقديم که زندگي در دست خداست و تنها
    او مي تواند اين شعله را خاموش کند يا روشن نگه دارد.
    آقاي دکتر مي خواست اتصال به اين تمدن را حفظ کند و مي گفت بعدها انيشتين به من
    گفت:"وقتي برمي گشتيم به خواهرم گفتم حالا مي فهمم معني يک تمدن 10هزارساله
    چيست. ما براي کريسمس به جنگل مي رويم درخت قطع مي کنيم و بعد با گلهاي مصنوعي
    آن را زينت مي دهيم اما وقتي از جشن سال نو ايراني ها برمي گرديم همه درختها
    سبزند و در کنار خيابان گل و سبزه روييده است.

    بالاخره آقاي دکتر جشن نوروز را با خواندن دعاي تحويل سال آغاز مي کنند و بعد
    اين دعا را تحليل و تفسير مي کنند.
    به گفته ي ايشان همه در آن جلسه از معاني اين دعا و معاني ارزشمندي که در تعاليم مذهبي ماست شگفت زده شده بودند.
    بعد با شيريني هاي محلي از مهمانان پذيرايي مي کنند و کوک ويلون انيشتين را عوض
    مي کنند و يک آهنگ ايراني مي نوازند. همه از اين آوا متعجب مي شوند و از آقاي
    دکتر توضيح مي خواهند. ايشان مي گويند موسيقي ايراني يک فلسفه، يک طرز تفکر و
    بيان اميد و آرزوست. انيشتين از آقاي دکتر مي خواهند که قطعه ي ديگري بنوازند.
    پس از پايان اين قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انيشتين که چشمهايش را
    بسته بود چشم هايش را باز کرد و گفت" دقيقا من هم همين را برداشت کردم و بعد
    بلند شد تا سفره هفت سين را ببيند.
    آقاي دکتر تمام وسايل آزمايشگاه فيزيک را که نام آنها با"س"شروع مي شد توي
    سفره چيده بود و يک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرينستون گرفته بود. بعد
    توضيح مي دهد که اين در واقع هفت چين يعني 7 انتخاب بوده است.تنها سبزه با "س"
    شروع مي شود به نشانه ي رويش.ماهي با "م"به نشانه ي جنبش، آينه با "آ"به
    نشانه ي يکرنگي،شمع با "ش"به نشانه ي فروغ زندگي و...
    همه متعجب مي شوند و انيشتين مي گويد آداب و سنن شما چه چيزهايي را از دوستي
    احترام و حقوق بشر و حفظ محيط زيست به شما ياد مي دهد. آن هم در زماني که دنيا
    هنوز اين حرفها را نمي زد و نخبگاني مثل انيشتين، بور، فرمي و ديراک اين مفاهيم
    .عميق را درک مي کردند!!


    بعد يک کاسه آب روي ميز گذاشته بودند و يک نارنج داخل آب قرار داده بودند. آقاي
    دکتر براي مهمانان توضيح مي دهند که اين کاسه 10هزارسال قدمت دارد. آب نشانه ي
    .فضاست و نارنج نشانه ي کره ي زمين است و اين بيانگر تعليق کره زمين در فضاست
    .انيشتين رنگش مي پرد عقب عقب مي رود و روي صندلي مي افتد و حالش بد مي شود.

    از او مي پرسند که چه اتفاقي افتاده؟

    مي گويد : "ما در مملکت خودمان 200 سال پيش دانشمندي داشتيم که وقتي اين حرف را
    زد کليسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پيش اين مطلب را به
    "!زيبايي به فرزندانتان آموزش مي دهيد. علم شما کجا و علم ما کجا؟

    خاطرات مهندس ايرج حسابي
    ::::
    سپاس :gol::gol:
    سلام

    امام صادق (ع) فرمودند:
    هرکه در حال جوانی قرآن بخواند و با ایمان باشد قرآن با گوشت و خونش بیامیزد و خدای عزوجل او را با فرشتگان پیغامبرنده و نیکرفتارش رفیق کند و قرآن برای او در روز قیامت پرده و مانعی از آتش باشد...

    :gol:شروع جزء 22 ........تاپیک قرائت هفتگی باشگاه مهندسان:gol:

    سلام بر شما...
    .
    تاپیک نظر سنجی: عمده ترین مشکل شما در " معماری " چیست ؟!
    .
    اهداف : یافتن نقاط قوت و ضعف "دانشجویان معماری" و ارایه ی راهکار برای تقویت نقاط قوت ، و بر طرف نمودن نقاط ضعف .
    .
    موفق باشید...:gol:
    سلام دوستان عزیز
    پیشاپیش سیزده بدرتون مبارک:w23:

    :gol:<<شروع جزء 21 ..............تاپیک قرائت هفتگی باشگاه مهندسان>>:gol:
    پيشاپيش سيزده تون بدر,دشمناتون در بدر,بدخواهاتون خاك به سر,دوستاتون گل به سر,خوشی هاتون صد برابر
    بنده هم خوشوقتم از آشنايي با شما
    خيلي خوشحالم دوستي از شيراز پيدا كردم، حداقل به نيابت از من يه سر به حافظ هم ميزنيد:D
    زنده باشيد، تا حالا كه توفيق نشده اون سمتها بيام، ولي ان شاءاله قسمت بشه مزاحمتون ميشيم:smile:
    سعادتي بود هم صحبتي با شما:redface:
    شاد و پيروز باشيد:gol:
    فعلا يا حق
    سلام
    خوبيد ان شاءاله؟
    خيلي ممنونم از درخواست دوستيتون:redface:
    اميدوارم بتونيم از اطلاعت همديگه كمال استفاده رو ببريم
    سلام بنده رو به حافظ برسونيد:smile:، اتفاقا خيلي دوست دارم يه سري به شيراز بزنم، شيرازي هستيد ديگه؟
    موفق و پيروز و شاد باشيد
    ياحق
    با عرض سلام و تبریک مجدد سال نو
    باید خدمتتون عرض کنم که بنده امسال قصد ازدواج ندارم
    سبزه هاتون رو به نیت یکی دیگه گره بزنید
    پیشاپیش سیزدتون بدر
    دشمناتون خاک به سر
    دوستاتون گل به سر
    منم آن موجه بی آرام و سرکش

    که سرگردان به دریای فریبم

    با غرور و باشتاب بر سينه نرم آب ديوانه ميخزيدم

    در غايت خودخواهي بر انبوه سياهي جز خود نميشنيدم

    خروشان و بسته چشم با كوله باري از خشم

    ميرفتم از خشم خود دنيا ويرانه سازم

    در دفتر زندگي از خود افسانه سازم

    اما ز بازي زمون گمراه و غافل بودم
    سلام
    :gol:جزء نوزدهم...تاپیک قرائت هفتگی باشگاه مهندسان:gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا