-
دختر عمه ام پنجم دبستانه،سر کلاس تاریخ،معلمشون ازش پرسیده پیامبر پس از فتح مکه چه کرد؟
جواب دختر عمم:بت ها را شکست،و به ذرت گفت،برو اذان بگو !
بلال
پیامبر [IMG]
بت بزرگ[IMG]
آجی جون من برم بخوابم صبح کلاس دارم...
مواظب خودت و خوبیات باش...
شب خوبی داشته باشی....فعلا خدافظی......
مامان مهرنوش خدافظ....
منکه گفتم بیا خارج... خودت نمیایی....پاپا کجاست؟؟
دلم آشوبه...این دخدره کجا مونده تا این وقت شب....حس پدریم گل کرده....
فداتشم...توام موفق باشی...دوست دارم...بوس...خدانگهدارت.......
قربونت آجی گلم برم.... دیگه خودمون موندیم.....نه مادری، نه پدری...دخدرم هم معلوم نیست کجاست....حس بدیه....
قربون دخملم برم.خو نمیتونم مامانی
گلم بیادم من منصرف نمیشم
من اومدم....
نمیدونم
قربون دلت برم
نخیرم اینجوری نگو..داداشت بلده.....
گلم من اومدم...مامانی درساتو بخونیا
خاک تو سر دشمنات...
شب خوبی داشته باشی....
فعلا خدافظی....
برم شام بخورم میام دخترم
اژدها من برم دارن صدام میکنن....
فرداشب میام ببینمت....
گلم.........صبر میکنم باباییتم بیاد خدافظی کنم
قربونت برم......قوی باش دخمل نازم
عزیزدلم گریه نکن......
مگه حضرت مریم ازدواج کرده بود؟؟؟ خب نعمت الهی بود بچم...
مامان کجا میره؟ بخاطر فایلی که ازش خواستم میخواد بره؟ بهش بگو نمیخوام نره..
عزیزم......جیغ نزن...نمیشه
مامااااااااااااان کجا میخوای بری؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منو بی مادر نکن......
نه عزیییییییزم
گلم نمیشه
گلم شما دیگه بزرگ شدین خیالم راحته
دختر ک انقد سوال نمیپرسه
مگه دخدرم چشه؟؟؟ به این خوبی......
عزیزم مامان دیگه نمیتونه بیاد اینجا
عجب عمه ایی هستیا....
تو هم آدم هزار جهره ایی هستیا.... آخر رشتت چی شد؟؟؟ -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
