azadeh_arch _eng
پسندها
1,557

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ممنونم
    چیزی نشده، خودم الکی عصبی شدم !!!
    دیوونم دیگه، چه میشه کرد
    مشکلش اینه که وقتی عصبی میشم حرفای تند میزنم، ( البته وقتی یکی اعصابم رو تو اون موقع خورد کنه )، منم پریدم یه یکی و ....
    بگذریم
    سعی میکنم زمانی که عصبی هستم باشگاه نیام، همونطور که تو دنیای واقعی زمانی که عصبی هستم حرف نمی‌زنم تا کسی رو ناراحت نکنم ( اینجا هم نباید کسی رو ناراحت کنم )

    من برم کمی درس بخونم
    شبت قشنگ

    خوشحال شدم :gol:
    سلام
    ممنون خوبم

    کمی عصبی هستم، به همه می‌پرم :دی

    دخترای دخترای داییم هستن
    کوشولوئه دیبا، بزرگه مارال
    دختر خالن


    به چشم بر هم زدنی

    مادرم کودکی هایم را

    گذاشت پشت در!

    همه چیز شد خاطره ای

    برای روزهای مبادا!

    برای روزهای "یادش بخیر"

    " ای کاش"و...

    اما نه من دکتر شدم

    و نه تو خلبان !

    تنها یادگاری آن روزها

    همان تیله های سیاه زیر کمد است

    که وقتی در خانه تکانی عید

    پیدایشان می کردیم

    از شادی، هر بار بزرگتر می شدیم ...

    حالا اما ...

    آداب این بزرگ شدن، گاهی عذابم می دهد!

    بزرگ شدنی که یادم داد

    به آدمها لبخند بزنم

    حتی اگر دوستشان ندارم!

    یاد گرفتم،گریه نکنم

    و بلند بلند نخندم!

    فریاد نکشم،اخم نکنم و ...

    یادم داد، دروغ بگویم!

    ...

    چه احمقانه بزرگ می شویم!

    بزرگ شدنی که رسیدن ندارد ...

    بازی...حرف...خنده...سلام... ندارد!

    آنچه مانده فقط

    سایه ی سیاهی از من است

    بر دیوار "دوستت ندارم"!

    با اینکه من مثل بازیهای کودکی

    هنوز لباس سفید بر تن دارم ...
    سلام
    ميشه يه کم راجع به رشته تحصيليتون توضيح بديد؟شما خيلي با ذوق هستيد...موفق باشي
    سلاااااااام
    خوووبی ؟
    گله خیلی قشنگی بود

    واقعن ممنونم :gol:


    آدم ها مي ­آيند

    زندگي مي­ کنند

    مي­ ميرند

    و مي­ روند

    اما ...

    فاجعه­ ي زندگي تو

    آن هنگام آغاز مي­ شود

    که آدمي مي­ ميرد

    اما

    نمي رود !

    مي­ ماند ...

    و نبودنش در بودن تو

    چنان ته­ نشين مي شود

    که تو مي­ ميري در حالي که زنده­ اي

    و او زنده مي­ شود در حالي که مرده است ...!

    آزاده طاهائي
    سلام خوبی ازاده جان من اونجا زدم اما طبق قوانین قفل شد چون فارسی تایپ نکردم بابامن yekelmadim رو چطوری فارسی تایپ کنم اخه اصلا بی خیال
    سلام
    خوبی ؟
    کلن نمیام، ولی اینجا هستم ( تو باشگاه )
    سلام آزاده خانم حرفای قشنگی میزنی.خودتم به این قشنگی هستی؟؟؟


    ...وقتی بزرگ میشی ، قدت کوتاه میشه ، آسمون بالا می ره و تو دیگه دستت به ابرها نمی رسه و برات مهم نیست که توی کوچه پس کوچه های پشت ابرها ستاره ها چی بازی می کنند .اونا اونقدر دورند که تو حتی لبخندشونم نمی بینی و ماه - همبازی قدیم تو - اونقدر کمرنگ میشه که اگه تموم شب رو هم دنبالش بگردی پیداش نمی کنی ...

    وقتی بزرگ میشی ، دور قلبت سیم خاردار می کشی و در مراسم تدفین درختها شرکت می کنی و فاتحۀ تموم آوازها و پرنده ها رو می خونی و یه روز یادت می افته که تو سالهاست چشمهات رو گم کردی و دستات رو در کوچه های کودکی جا گذاشتی. اون روز دیگه خیلی دیر شده ...

    فردای اون روز تو رو به خاک می دهند و می گویند : " خیلی بزرگ بود " ...

    .

    .

    .

    ولی تو هنوز جا داری تا خیلی بزرگ بشی ، پس بیا و خجالت نکش و نترس ...!


    وقتی بزرگ میشی ، دیگه خجالت می کشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای می خونند دست تکون بدی ...

    وقتی بزرگ میشی ، خجالت می کشی دلت برای جوجه قمری هایی که مادرشون برنگشته شور بزنه. فکر می کنی آبروت میره اگه یه روز مردم - همونهایی که خیلی بزرگ شده اند - دلشوره های قلبت رو ببینند و به تو بخندند ...

    وقتی بزرگ میشی ، دیگه خجالت می کشی پروانه های مرده ات رو خاک کنی براشون مراسم بگیری و برای پرپر شدن گلت گریه کنی ...

    وقتی بزرگ میشی، خجالت می کشی به دیگران بگی که صدای قلب انار کوچولو رو میشنوی و عروسی سیب قرمز و زرد رو دیدی و تازه کلی براشون رقصیده ای ...

    وقتی بزرگ میشی ، دیگه نمی ترسی که نکنه فردا صبح خورشید نیاد ، حتی دلت نمی خواد پشت کوهها سرک بکشی و خونه خورشید رو از نزدیک ببینی ...

    دیگه دعا نمی کنی برای آسمون که دلش گرفته، حتی آرزو نمی کنی کاش قدت می رسید و اشکای آسمون رو پاک می کردی ...
    ازاده جون من کمی تا قسمتی گیج میزنم نتونستم پیداش کنم ادرس دقیق بده کوچه پلاک و . .
    آزاده جون میخوام یه تاپیک برا زبون استانبولی بزنم کجا برم؟یه ادرس بده گلم
    باشگاه مهندسان ایران > بخش فرهنگی > تالار اسلام و قرآن [IMG] ****<< جلسه هفتگی قرائت قرآن باشگاه مهندسان ایران >>****
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا