من اون 4 واحد رو همین ترم پیش برداشتم .. من تقصیری ندارم همش تقصیر اوناس که امکانات نداشتن .. برا ترم آخر هم تا سقف 24 واحد اجازه میدن برداریم ..
اعصابم خرد شد .. خیلی ..
اعصابم خرد شد .. خیلی ..
-
سلام گلم
نه خوب نیستم مژگان .. اعصابم داغونه ..
من ترم پیش 4 واحد درس عملی برداشتم ولی دانشگاه هیچ کدوم رو ارائه نداد! من اگه اونا رو در نظر نگیرم 22 واحدم مونده! ولی اخه اونا که نمره ندارن! پس من 26 وحادم میومنه و نمیتونم ترم آخر بشم نه؟ دارم دق میکنم ... بیشعورا اصن به فکر ما نیستن!
دست گلت درد نکنه
ممنونم
اخه واقعا بی منظور این کار رو کردم، اصلن حواسم نبود
اونم بعد اینکه سیاوش گف فهمیدم
تازه رفتم پستمم ویرایش کرم
یه پست دیگه ام در این مورد داده بودم رو حذف کردم
باشه
سلام گلم
چی شد؟
من میرم مژگان فعلا خداحافظ
باشه مرسی
ازم ناراحته اره؟
از طرف من ازش معذرت خواهی کن
هم تو پیجش ازش معذرت خواستم و هم تاپیک 2بار معذرت خواستم
بخدا اونم سیاوش بهم گف مریدا قبلا بوده وگرنه خودم نمیفهمیدم(((((
راستی مژگان مریم از دست من دلخوره؟
اخه اسمشو تو مسابقه گذاشتم و بعدش از بچه ها خواستم بهش رای ندن
واقعا حواسم نبود ک قبلا شرکت کرده
مژگان جونم الان باید برم ظهر 3 آن میشم
تونستی باشیاااااااااااااااااااا
خخخخخخخخخخ
دمت گرم
یک روزی هست که خدا چرتکه دستش میگیرد و حساب و کتاب می کند
و ان روز تو باید تاوان آن چه با من کردی را بدهی
فقط نمی دانم تاوان دادن آن موقع تو
به چه درد من می خورد؟
تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام
درد یک اتفاق ویرانم می کند
من از دست رفته ام ، شکسته ام
می فهمی؟
به انتهای بودنم رسیده ام
اما اشک نمی ریزم
پنهان شده ام پشت لبخندی که درد می کند
مرسی
چششششم
خخخخخخخخخخخخخخخخ
باوشه
بپا ازش کتک نخوری دی:
ما رفتیم
یاعلی
لمس کن کلماتی را
که برایت می نویسم
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست...
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ...
لمس کن نوشته های را
که لمس نا شدنیست و عریان ...
که از قلبم بر قلم کاغذ می چکد
لمس کن گونه هایم را
که خیس اشک است و پر شیار ...
لمس کن لحظه هایم را ...
تویی که میدانی من چگونه
عاشقت هستم.
لمس کن این با تو بودن هارا
لمس کن ...
همیشه عاشقت میمانم
با بعضيها
مي تواني چهار فصل را حس کني
بهاري مي آيند
و تو سرشار شوق
جوانه مي زني و
سبز سبز به ثمر تابستان ميرسي
گرما چنان تو را تبدار ميکند
که انگار هيچ سرمايي حريفت نيست
اما در خلسه يک غروب
باد خزاني برگهايت
مي ريزد
و تو در حيرت اين بوي پاييزي
به سوگ زمستان تنت مي نشيني
آري
سرما بود
آنکه تنپوش بهار داشت
خخخخخخخخخخخخخخخخ
اجی من برم ناهار بعدشم یخورده استراحت کنم!
خیلییییییییییییی خستم!!!!
امری باشه گلی؟؟؟
......
خخخخخخخخخخخ
اتفاقا من بهش گفتم تورو بزنه!! دی:
دختره بی هدب
اره فک کنم خوبه
بهش پیام دادم فعلا جواب ندادم بهم
خخخخخخخخخخخخخ
دیوونه!
ن، گیج تورو میزنه!
خوبم شکر خدا
چه خبرا؟
خخخخخخخخخخ
خب پس دیگه نگرد ک دیگه گیج میزنی دی: -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
