من از تو می نویسم
ماه هول برش می دارد
چشم هایش را می مالد
نکند خواب می بیند
پروانه ها
به اعتبار گل های سرخ
شک می کنند
و دریا به صداقت گوش ماهی ها
من از تو می نویسم
سنجاقک ها
به احتمال ترک برکه ها
فکر می کنند
و نیلوفران به وداع با مرداب ها
من از تو می نویسم
خدا یادش می افتد
که آسمانش را رها کرده است
به امان هیچ کس
چشم هایت آه چشم هایت !
برای کسی حواس نمی گذارد
و باران هم
به هر چه بوسهُ آغوش ِ پیش از تو
شک می کند !