Autumn girl
پسندها
2,499

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بله......بله....:razz::D

    خوب من برم.......گشنمه:cry:......توام میای؟؟
    پای ابگوش با پیاز هسدی؟؟:D عالییییی........خخخخخ
    اسمانم را برای از تو نوشتن از خدا خواستم ....

    تمام هاله احساسم را به دور پیچک محصور کرده عشق سرودم ....

    من عاشقانه نوشتن از تو را با تمام وجودم دوست دارم .....

    اسمانم ...فاصله را با دمیدن احساس عشق مایوس میکند ......حسرت دوری دلها را به فاصله ها میبارد ....و عشق را با

    نزدیکی دلها تقدیم میکند ...

    من تو را میسرایم .....از انسوی دریاها .....زندگی من...
    دوست دارم نشستن در ساحل دریا را ....

    لحظه هایی که حرف سکوت کرده ای را دردلم دارم

    دریا را راز دارم میدانم

    هر نسیمی از دریا .....بوسه هایی دارد از جنس نوازش ....

    و اغوشی که در برمیگیرد اغوش ظریف مرا ....

    صدای دریا زمزمه هایی را از عشقش به ساحل .....برایم بازو میکند که او نیز بی تاب است ....

    دریا سکوت را به امواجش میخواند ...

    ساحل همان میعادگاه عاشقانه های من و دریاست .....
    عجب دوستایی داری..........دمشون گرم....خیلی باحالن :)))))
    زندگی کوتاه هست

    هر چند گاهی بلند تصورش میکنیم

    هر چه با دوست باشد زیباتر میشود
    اگه عاشقی، سعی کن به عشقت برسی چون وقتی بره دیگه رفته.

    اگه عاشق نیستی پس تلاش نکن که طعمش رو بچشی.

    چون تلخترین شیرینی روزگاره!!!
    یاد سهراب بخیر!

    آن سپهری که تا لحظه ی خاموشی گفت:

    تو مرا یاد کنی یا نکنی

    باورت گر بشود، گر نشود

    حرفی نیست؛

    اما...

    نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست
    فـــــــرقی نمیکند

    زمیـــــــــــــن کجای کتاب جفـــــــــــــــرافیا باشد

    تــــــــــو که نباشی

    مـــــــــــن همیشه

    برج زهــــــــــــــر مــــــــــارم.....
    سرود آشنایی

    کیستی که من

    این گونه به اعتماد

    نام خود را با تو می گویم،

    کلید خانه ام را در دستت می گذارم،

    نان شادیهایم را با تو قسمت می کنم،

    به کنارت می نشینم و بر زانوی تو

    این چنین آرام به خواب می روم؟

    کیستی که من

    این گونه به جد

    در دیار رویاهای خویش با تو درنگ می کنم؟
    خودم را دوست دارَم ،


    اَز روزی که دریافته ام

    جُز خودم کسی را ندارم که دلداری ام بدهد ،

    بَرایَـمـ آواز بِـخوانَـد

    وَ با همه بَـدیهایَـمـ ،

    تَرکمـ نَکُنَـد .. .

    اَز وَقتـی خودم را دوست دارم ،

    دیگَر ... تَنهآ نیستَـم…!!!
    ارامم

    و من ارامشی بی مانند دارم در این خلوتگاه عاشقی ..

    هیچ مانعی بر استشمام عطر حضور تو نیست ......

    و عاشق تر از هر خاطره ام این لحظه ها را ارج مینهم ..و به قلبم واگذار ..

    همه چیز بر این احساسات ارایشی زیبا از مهر و وفا موهبت داده است ...

    پروانه ها در رقص ..

    گلها در ازادی محض ..

    به اسودگی خاطر من عشق میورزند ...

    و این نسیم عطر حضور تو را در خود امیخته و در هوای نفسهای من جایگزین کرده است ..

    در این پژواک هم اغوشی زمین و اسمان ...

    چقدر ارامم و شاد از با تو بودن ..

    من عاشقم بر تو ..

    عشق من
    خوب وقتایی که نیستم میای:D

    الان ببین هسدم.........
    احساسی دارم .....احساسی پر از تعلق .....

    احساسی که در من دمیده شده است ........احساسی از تعهد .........

    احساسی از قلب ........ از هوای نفس هایم ......

    و اکنون من این جاهستم ........پس کجاست شاهزاده شبهای من .......که او را در پیچک اغوشم غرق کنم .....

    این احساس من ...........از نفسهای گرمی است که مرا خوانده است ........

    من ......ستاره ی شبهای شاهزاده ام .......عاشقانه هایم را همراه خود اورده ام ......مرا در اغوش بکش .......
    ما که همیشه هسدیم.........سلام ازماست :دییی

    چطوری مژی:D
    گاه یک حرف. . .

    یک زمستان ادم را گرم نگه میدارد. . .

    و. . .

    گاه یک حرف. . .

    یک عمر ادم را سرد میکند. . .
    دلتنگم ....و دلتنگی امانی نیست بر قلم عاشقانه هایم ...

    دنیایم بارانیست.....

    دنیایی را که میبارم بر فاصله ها ....

    و من چه بی قرار روزی دوباره را از احساسم بنا میکنم ...

    به طلوعی دوباره دعوت میکنم قاب پنجره ی ی اتاقم را به انتظار کوچه های ی تشنه به نگاه تو ..

    هر روز و هر دم لحظه هایم از بوی تو.... از گرمای اغوش تو برایم میگویند..

    دلتنگی مرا امانی نیست ...

    بغض گلویم به عشق طعنه میزند و عشق تاوان میدهد بر دل ...

    دلم از دوریها بر من هجوم می اورد ...و من جوابی ندارم جز بگویم ارام باش .....

    و حال من اینجایم ...

    در سکوتی امن ......

    در نگاهی منتظر ......برای دیدار تو مجنون من ....

    عاشقانه دوستت دارم بی نظیر من ......
    ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮﻡ ;

    ﺧﺎﻟﻘﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﻢ ﺳﻮﺭﻩ ﻧﺎﺯﻝ ﮐﺮﺩ ... !

    ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮﻡ

    ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﻢ ﺛﺒﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ... !

    ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯿﻬﺎﯾﺖ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﻻﮎ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ... !

    ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ...

    ﺩﺭﮎ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻧﺖ ﻧﯿﺴﺖ !

    ﻣﻨﻢ ﻟﯿﻼﯼ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺯﻟﯿﺨﺎﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ... !

    ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮﻡ

    ﭼرﮏ ﻧﻮﯾﺲ ﻫﯿﭻ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﻧﻤﯿﺸﻮﻡ ... !

    ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ....

    ﭘﺲ ﻣﺮﺍ ﮐﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺑﺮﭼﺴﺐ ﻫﺮﺯﮔﯽ ﺑﺮﭘﯿﺸﺎﻧﯿﻢ ﻧﺰﻥ ... !

    ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﻧﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...

    ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...

    آﺭﯼ ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﮐﻪ ﻋﺸﻮﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﺮﺑﺎﺩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ
    یک روز از خیال من به خودت میرسی رفیق

    آنروز دگر دیر شده است نارفیق
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا