atousa_m
پسندها
4,592

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • میسی جیجل من
    ببقچید که هی مزاحمت میشما
    بووووووس
    اینا به خاطر اینه که از دوری فرناز غصه دار هستم!! (خاله)
    این که دیگه خیلی به ما نزدیک میشه که!!

    من که می دونم چون خودم به من نظر داری، می خوای جلوی خوشبخت شدن من و بگیری!!! (نیش باز)(غصه از دوری فرناز)
    کتابخونه ش کجای مهرِ ؟ میشه همسایه ما که!!
    اسم رمزش چی هستی حالا؟ بگو من برم بگیرم. البته فعلا کتاب قبلی رو باید تموم کنم.

    من چرا فکر می کردم باهاش آشنا شدی پس؟؟ اسم کاربریش اینه: فرناز-کرمان!!!
    آره، زیادی کرده.

    دیشب برگشتم. امروز تا 9 خوابیدم. ساعت 10 رسیدم شرکت.
    مطالعاتش جواب داده یا فقز چیزایی در موردش شنیدی؟ اون کتاب قبلی بد نیست. فقط اونجوری که فکر می کردم نبود. شاید در حد همون قبلی بود. البته شاید هم کمتر. نمی تونم دقیقا نظر بدم. چون دقیقا از وقتی این کتاب و شروع کردم مدام ماموریت بودم. کتاب قبلی رو با نظم بیشتری مطالعه می کردم. اما این کتاب خیلی نامنظم بود. شاید علتش این باشه.

    راستی چه خبر از زنم؟ حالش خوبه؟
    سلام خواهر جون. خوبی؟ چه خبرا؟
    بالاخره برگشتم!!

    میگم چی شد که یهو من و دیر پیدا کردی اما بللخره پیدا کردی؟ (نیش به شدت باز)
    سلام اتی جونم خوبی؟می بخشی این غیبت ما رو دیگه...از امتحان هم چیزی نگم بهتره...
    قبول دارم ولی اونایی که روی لبه دیوارن و اینا را میخونن ممکنه بفهمن باید کدوم طرف برن.....
    داشتیم توی همین باشگاه!
    ممنون ازت.
    میدونم دوست من....
    ولی چند تا نادان هم هستن که بد نیست هر از گاهی بیام براشون تاپیک بزنم یه خورده جز بزنن!
    سلام رفیق
    بسکه هی پیغام پسغوم دادن که کلاس نذار و بیا تصمیم گرفتم یه سری بیام.
    اگه جو خوب بود هرروز یه سر میزنم ولی خب خیلی بچه بازی شده بود....
    :heart:بیست و نهم بهمن ماه روز :gol:سپندارمذگان:gol: ( روز عشق در ایران باستان ) این سنت چندهزار ساله ایران عزیزمان بر شما مبارک
    :heart:بیست و نهم بهمن ماه روز :gol:سپندارمذگان:gol: ( روز عشق در ایران باستان ) این سنت چندهزار ساله ایران عزیزمان بر شما مبارک:heart:
    اتوسا جان من دیشب تازه مدیر این تالار شدم ولی شک نکن همه چیزتا یک هفته آینده به حالت عادی بر خواهد گشت . بدون شک . امیدوارم بتونم فضایی سیاسی رو هم در کنار این تالار برای دوستانی که واقعا تمایل به بحث دارن بسازم با کمک ادمین تا بچه ها خلا تالار سیاسی رو احساس نکنن ولی فعلا بذار هر کسی توان خودش رو در بحثها و قبول شرایط نشون بده ، اگر این توان وجود داشته باشه ، تالار سیاسی رو با افرادی آغاز خواهیم کرد حداقل در روابطشون رعایت احترام سایرین رو دارن . اینو قول میدم
    ای کاش میدونستید که جز احترام به شما هیچ چیز توی نظرم نیست . ای کاش می شد بدون تنش با هم بحث می کردیم . ای کاش دوست داشتنها توی این فضای سرد و غریبه رو می شد نشون داد . ولی هیهات ...
    راستی من به این نتیجه رسیدم که چراغ مسنجر تو با حضور مهران رابطه مستقیم و تنگاتنگی داره .....
    خیلی خوشحال شدم اینجا باز دیدمت باشه برو به سلامت ......بای تا معاد
    وای آتوسا خیلی خنده دار بود..هرجا میرفتیم بو میومد..یه خونه گرفتیم که شب اونجا بمونیم در و دیوارش بوی تریاک میداد..صبح همه یه جورای مشکوکی شنگول بودن! :دی
    چرا گته بودم ....هروقت فکارم متعالی تر شد باز میام .....خوب امروز همون روزه
    والا جا که زیاد رفتیم...یه شب کمپ کویری بودیم که بعضیا واقعا سردشون شده بود...البته من که راحت خوابیدم..چون تو الاچیق تو چادر تو کیسه خواب بودم ولی بیچاره کسایی که بیرون بودن(پسرا) از سرما منجمد شده بودند..رفتیم شاهزده ماهان...شاه نعمت الله ولی..یه قلعه ای هم رفتیم اسمش یادم نیست..گند زدیم به آثار باستانی..هیچ کس نبود ما هم مثل قوم مغول تا توی توی توی قلعه و اون بالاهاش رفتیم!! :دی
    دیگه رفتیم شهر کوتوله ها..کویر نوردی کردیم..که البته مقادیری به چخ رفتیم...چون یه مقدار گم شدیم حدود ده کیلومتر پیاده روی کردیم توی زل آافتاب..رود شور رو دیدیم..اینا..خیلی خوب بود..جای دوستان خالی..خیلی خاطره شد برام
    سلام گلی
    آتوسا جون تو جایی رو سراغ نداری کوچ کنیم اونجا
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا