آره...قابل شما رو نداره...
من که شاعر نیستم و نخواهم شد
شعرهایم قافیه که نه وزن دار هم نشد
هر چه از درون من می جوشد
می کند زبان ناخودآگاه به تکرارش
این درون من چه آشفته است
هر چه می کنم نمی خوابد
آه...آرامش...سخت محتاج تو ام
چندسالی هست رنگت را ندیده ام
بس است ناله و درد دل عزیز دلم
زبس ناله نمودم،ناله،ناله کند
من کنون باید نگاهم را بشویم
از نگاه تو زندگی را بپویم...
موفق باشین
یاحق