asal7088
پسندها
18

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • میشه بدونیم کجاست این جای قشنگ که ما هم سری بزنیم ؟
    سلام
    امیدوارم ماه خوبی رو پشت سر گذاشته باشین و آرزوی بهترین ها رو واستون دارم
    **عید سعید فطر مبارک**

    سلام سلام عسلکم خوفی؟بابت اواتار ممنون همه فکر میکنند خشنم اما خودم میگم نه
    راستی عیدتم مبارک
    ماه رمضان رفت و عید رمضان آمد********صد حیف که آن رفت و صد شکر که این آمد
    [img][img][img][img]
    [img]
    سلام...
    عید پر مهر و محبت خدا بر شما مبارک :gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
    این آهو با آن چشمهای زیبا عیدی من به شما!

    آره...قابل شما رو نداره...
    من که شاعر نیستم و نخواهم شد
    شعرهایم قافیه که نه وزن دار هم نشد
    هر چه از درون من می جوشد
    می کند زبان ناخودآگاه به تکرارش
    این درون من چه آشفته است
    هر چه می کنم نمی خوابد
    آه...آرامش...سخت محتاج تو ام
    چندسالی هست رنگت را ندیده ام
    بس است ناله و درد دل عزیز دلم
    زبس ناله نمودم،ناله،ناله کند
    من کنون باید نگاهم را بشویم
    از نگاه تو زندگی را بپویم...
    موفق باشین
    یاحق
    میدویی برسی به خورشید اما اون غروب میکنه و فردا از پشت در میاد وتورو دور میزنه در واقع خورشید همون خورشیده ولی تو یک روز پیرتر یه گام به مرگ نزدیکتر و
    برمیگردی میبینی 10 سالو پشت سر گذاشتی و هرگز صدای صوت اغازو نشنیدی
    نمی دانم...که این درد است در وجود من
    که دوست می دارم رواج یابد
    زبان شعر در بین مردم دنیا...
    نمی دانم...کنون که هر چه می بافم
    زبانش از آنچه می خواهم دور است...
    هزار جهد بکردم سوال خویش بپرسم
    نبود بر سر آتش میسرم که نسوزم :دی
    ------
    نگاه که در نگاه هم در آمیزد
    عجیب جرقه ای زهر دو بپا خیزد...
    چی خشگله؟؟؟؟؟؟؟
    شفاف سازی بفرمایین....اسمم؟دلنوشته ام؟پروفایلم؟آواتورم؟
    و بینهایت سوال... که هنوز مانده در نگاهم ولی چنان نگاه تو سنگین است که مرا توان پرسش بیش از این ندارم من!
    زندگی یعنی همین حالا
    دست من به سوی تو می رود بالا
    نور در چشمهایم موج می زند
    نور توست که بر آینه چشمانم افتاده
    عطر حضور تو در کنار من
    بوی نَم ،بوی باران می دهد
    شبنم عشق و محبت تو
    می نشیند بر غبار این دل من
    پل زدی از خودت به اندرون دلم
    با همان رنگین کمان زیبایت...
    با همان محبت بی مانند
    صبح و شب می شوی تو مهمانم
    ای خدا...نور امیدواری من
    ارزشت از تمام ارزشها بالاست...
    وقت تنگ است و زود دیر میشود
    قدر عمر من همین یک لحظه است
    در وجود من همان یک لحظه
    عشق را بهانه کن و بیا...
    "محمدحسین"
    -----------------
    گذرم به کوچه ات افتاد
    گفتم بی سلام عبور نکنم!
    خروس می گویند مردی ، خروسی خرید و به خانه برد. وقتی وارد شد ، همسر جوانش ، سر و رویش را پوشاند و نهیب زد: ای مرد! غیرتت چه شده است؟ روزها که تو نیستی ، آیا من باید با این خروس که جنس مخالف است ، تنها بمانم؟ خروس را بیرون ببر و از هر که خریده ای به او بازگردان! مرد ، خوشحال از این که ...زن چنان پاکدامنی دارد که حتی از خروس هم دوری می کند ، به بازار برگشت و خروس را به فروشنده اش که پیر مرد دنیا دیده ای بود پس داد.پیرمرد که ماوقع را شنید ، گفت: اشکالی ندارد؛ من خروسم را پس می گیرم ولی برو درباره زنت بیشتر تحقیق کن! کسی که درباره یک خروس چنین می کند ، لابد ریگی به کفش دارد و می خواهد رد گم کند.
    سلام عسل جان افسون هستم از اشنایتون خوشحالم
    فقط 1نکته محل زندگیت را تایپش را اشتباه نوشتی فکر کنم اصلاحش کن
    بهترین صدا، صدایی است از جنس زمینی ها ولی با ملودیی از جنس آسمانی...
    سلام صدای گیتار
    تا اون روزی که نبضم بزنه ترانه سازم...ترانه از عشق می سازم...واسه همه می سازم....تا هر چی غم و غصه است بشکنم با این سازم...:gol:
    سلام عسل خانم:gol:

    مرسی بابت درخواست عزیزم....ایشالا دوستای خوبی برای هم باشیم:smile:راستی من امستو خیلی دوست دالم:redface::gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا