راست میگه این ملودی جون خودش!!! من گفتم ببریمش با خودمون بیرون(منظورم خانوم آرامش است!!)
آخه این بچم جایی رو نداره که بره..ملودیم با هزار بدبختی قبول کرد..بعد یه چسب پهن زد دور دهنت که حرف نزنی!!آخه خانوم تازه تصدیق گرفتن, ترسیدن با جوون بچه های مردم بازی کنن!!
به خدا آقای قاضی همه ماجرا همین بود!!!من اون چسب رو نزدم...وای منو نبرین زندان..من طاقت دوریه آرامشو ندارم...آرامش بدون من دق می کنه!!!!!!!!