amir 7334
پسندها
66

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وَ غـَـمـ

    بـے آنـکـِـه خـوآبــــِ تــُو رآ آشُـفـتـِـه کـُـنـَـد

    مـَـرآ در آغـــــوش گـِــرفتــــ

    وَ هیـــچ وَقتــــ بَرآیتــــ مــُهـِم نـبـود

    کـِه کــُــنـــون

    کـِه کـِنآر ِ مـَن آرمیــــدِه اے

    غـَـمـ زودتــَــر اَز تـُو مَــرآ در آغـــــوش مے فِشـــآرَد

    وَ هَــنــــــوز

    تـُو خــ ـــوآبے…
    اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت ، دلگیر مباش که نه تو گناهکاری نه او !

    آنگاه که مهر می ‌ورزی ؛ مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیا می کند پس خود را گناهکار مبین !

    من عیسی نامی را می شناسم که ده بیمار را در یک روز شفا داد و تنها یکی سپاسش گفت !

    من خدایی می شناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر !

    پس مپندار بهتر از آنچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند از تو برای مهربانیت قدردانی می کنند !

    پس از ناسپاسی هایشان مرنج و در شاد کردن دلهایشان بکوش که این روح توست که با مهربانی آرام می گیرد !

    خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد ؛

    پس به راهت ادامه بده .
    گشت گرداگرد مهرتابناک،ایران زمین
    روزنوآمد و شد شادی برون زندرکمین
    ای تویزدان،ای توگرداننده ی مهر وسپهر
    برترینش کن برایم این زمان واین زمین

    نوروز 92 بر شما خجسته و پیروز
    انوشه باشین




    پ.ن: البته چیدمان این سفره از خودم و مربوط به نوروز پارسال !!
    ﺍﯼ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ
    ﺍﻫﺎﯼ ﺍﻗﺎﻗﯽ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ
    ﮐﺸﺶ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺣﻘﯿﻘﺖ
    ﺩﺭ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻣﺎ ﺍﺩﻣﻬﺎ
    ﻣﺎﺭﺍ
    ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺷﯿﺮﯼ
    ﺑﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﺑﺮﺩﻩ
    ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ
    ﺷﯿﺮ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﺩﻣﺎﻏﻤﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺠﻬﺪ
    ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺧﻮﺵ ﺍﺳﺖ
    ﺍﻣﺎ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ
    ﺩﺭ ﮐﻬﮑﺸﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ﻧﻮﺭﯼ ﺧﺒﺮ ﯼ ﻫﺴﺖ
    ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﻧﮓ ﻭ ﺩﻭﻧﮓ ﺳﺎﻋﺘﻬﺎﯼ ﺷﻤﺎﺗﻪ ﺩﺍﺭ
    ﺗﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ
    ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ
    ﻭ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﺗﺮﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ
    ﻗﺪﻡ ﺍﻫﺴﺘﻪ ﺩﻝ ﺩﺍﺩ
    ﻭ ﺑﻪ ﺩﻟﻮﺍﭘﺴﯽ ﻫﺎ ﺩﻟﯽ ﺳﭙﺮﺩ
    ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ
    ﺑﯿﺎ
    ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻮﺩﮐﯿﻤﺎﻥ
    ﺟﺎﺭﯼ ﺑﺎﺷﻢ
    ﺗﻮ ﺑﺎ ﮐﺸﺶ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﮐﻬﮑﺸﺎﻧﯽ ﺑﮑﺶ
    ﻭ ﻣﺮﺍ ﭼﻮﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﮐﻮﺭﺳﻮﯾﯽ
    ﻓﻘﻂ ﯾﺎﺩﻡ ﮐﻦ
    ﻣﻦ ﺩﺭ ﭘﯿﺸﮕﺎﻩ ﺗﻮ
    ﮐﻤﺮ ﺑﻪ ﻋﺮﺽ ﺍﺩﺏ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺴﺖ
    ﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﭘﺮ ﻣﺤﺒﺘﺖ
    ﺳﺒﺰﯼ ﺑﻬﺎﺭ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭼﯿﺪ
    ﺍﻩ
    ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﺎﻥ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﻦ
    ﺑﺒﯿﻦ
    ﻫﻤﻪ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﮏ ﻣﯿﺰﻧﻨﺪ
    ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺧﯿﺮﻩ
    ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ
    ﺗﺎ ﮐﯽ ﻃﻠﻮﻉ ﮐﻨﯽ
    ﻭ ﻣﺮﺍﺭﻧﮕﯽ ﺑﺒﺨﺸﯽ
    ﺍﺧﺮ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺍﺳﻤﺎﻥ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ
    ﮐﻪ ﮔﺎﻩ ﺯﺭﺩ ﺭﻗﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ
    ﻭ ﮔﺎﻩ ﺳﺮﺥ
    ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﺮﺧﯽ ﺗﻮ
    ﺷﺎﺩﯼ ﻧﺸﺎﻁ ﺑﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﺪ
    ﻭ ﺑﺎ ﺯﺭﺩﯼ ﺗﻮ
    ﺗﻤﻨﺎﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺣﺎﺻﻞ
    ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮﺥ ﺑﺎﺷﻢ
    ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﺍﺧﺮ ﺳﺎﻝ
    ﺭﺍﺣﺖ ﻋﺒﻮﺭ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﮕﺬﺭﻡ
    ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ
    ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
    ﮔﻠﯽ ﺩﺭ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﺭﻭﯾﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ



    ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ
    ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯿﺴﺖ
    ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧﯿﺴﺖ
    ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﯿﺴﺖ



    ﺻﺪﺍﻗﺖ
    ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﻧﺴﻞ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ
    ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭ ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
    سلام سلام هزارو شنصدتا سلام :)مرسی به یادم بودی

    [IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]
    برنامه های ویژه نوروز 92 تالار معماری .

    عکاسی موضوعی معماری شماره 3 - کــهـنــــــه و نــــــــو


    مسابقه مدلسازی بناهای معماری - برنامه ویژه نوروز 92 ( با هدایای ویژه)
    مسابقه مدلسازی بناهای معماری - برنامه ویژه نوروز 92

    فقط تا پایان امشب (1شنبه 20 اسفند)برای رای دادن به موضوع فرصت هست
    نم کشیده ام بر دیوار اتاق
    بس که لحظه های دور بودنت را قطره هایی از باران دلتنگی باریده ام روی آن به یادگار …
    حرفی برای نوشتن نیست. برای گفتن هم. در حالی که دلم می خواهد یک سینه حرف بزنم. حرف بزنم. حرف بزنم. آتش­ ها را بیرون بریزم. اما از صداها بیزارم. نمی­ خواهم بشنوم. صداها مغز را سوراخ می­ کنند. در مغزم فرو می­ روند. صداهای قد بلند. صداهای چروک و کثیف. دلم انگار در یک دشت بی آب و آدم و هم دم رها شده. انگار چیزی را گم کرده است. تنها می­خواهد فهمیده شود. می­دانم توقع زیادی­ ست، محال است. اما دل که می­ کشد، امان را می­برد. این روزها آنقدر نقش بازی کرده ام، که حالم از خودم بد می­شود. حال بدم بدتر می­شود. مثل دیگران بودن برایم مرگ است. شاید هم مثل خودم نبودن. نمی ­دانم. جنسم ناجور است. با آدم­ها جور نیستم... حرف­ها برای گفتن در مغزم صف کشیده­اند و درانتظار، مانند پاندول ساعت ذهنم را لگد مال می­کنند. چیزی جایی نیست. یا اگر هست اشتباه است. یا برعکس است. فکر می­ کنم دلم چیزی می­خواهد... چیزی که نمی­دانم چیست. یا شاید هم می­دانم. نمی­دانم.
    دوست من


    هیچ گاه دلت را به روزگار مسپار، که دریایی از نا امیدی است ،


    دلت را به خدا بسپار که دریایی از امید است....


    دلت پرامید ....
    ختـــــــــــــــم صلوات جهت ِ شادی ِ روح ِ پدر "وندا " عزیز
    و کسی گفت بهار است و من با قطره ای شبنم روی یک برگ گل یاس نوشتم کاش ان بهاری ک همه میگویند بی خبر می امد
    شاید انوقت همه ز شوقش گل میدادیم
    سال1391کم کم داره تموم میشه، یادت باشه زندگی کوتاهه،صادقانه عاشق باش وبدون کنترل بخند ،اینو به کسانی که دوستشون داری ونمیخوای درسال1392 ازدستشون بدی بفرست. دوستون دارم و نمیخوام ازدستتون بدم
    زندگی را دوست بدار...

    با همه تلخی ها و ناکامی ها...

    زندگی به رنگین کمانی میماند

    که رنگ های تند احساسش دلفریب است

    امارنگ های تیره مشکلات هم باید

    خودی نشان بدهند

    من همیشه در کنارتم

    به من تکیه بزن

    تو را در لابلای گلبرگ های احساسم پنهان میدارم

    پس از تمامی دلواپسی های زمانه

    رها میدارم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا