حرف اردبيلو نزن كه ياد اون روز ميفتم

قرار شد بريم اردبيل يكي از راننده هاي آژانس عموم گفت بريم فلان جاي ارديبل (الان اسمش يادم نيست) خيلي با صفاست! ما هم كوبيديم رفتيم اونجا ديديم بجز گرد و خاك و چند تا شتر سفيد چيز ديگه نبود

اينقدر مرديكه رو نفرين كرديم كه نگو! شانس آورد بلايي سرش نيومد!

نياز به آشنا نيست آخه مجانيه!

به حساب دولت!
