سلام عزيزجان
ممنونم شما قشنگ ميبينيد گلم...
راستي ميخواستم بگم چرا داره روند داستان اينقدر سريع پيش ميره..اين كه ميشه خلاصه نويسي يا يه جوري مثل خاطره نويسي شده..بهتره عميق تر به داستان بپردازيم ..صحنه سازي و شخصيت پردازي از اركان مهم يه داستان هست...بايد خواننده مثل يه بيننده شاهد تمام فضاي داستان باشه نه اينكه با خودمون از اين شاخه به اون شاخه بپرونيمشون...البته اين نظر شخصي من هست
اميدوارم بتونم بيشتر همراهيتون كنم...دست به قلم شما هم كه ديگه عاليه...ممنونم عزيز. خسته نباشيد.
سلام عزیز
ممنون شما خوبین؟
ای بعضی موقع ها میشه این جوری.راستش خیلی وقت بود که جایی پست نداده بودم برای همین بخوام پست بدم دیگه میام تاپیکای این جوری.
خداروشکر میگذره ممنون
مرسی که حالمو پرسیدین شرمندم کردین
مرجاني جان ممنونم ميشم اگر ميخوايد با دوستي صحبتي داشته باشيد به صفحه شخصي ايشون مراجعه كنيد و يا براشون پيام خصوصي بفرستيد تا مسير جستار عوض نشود و يا اينكه اگر صحبتهاي شما رو ناديده گرفتن به بنده مراجعه كنيد تا با هم مشكل رو به بهترين شكل حل كنيم.
ممنونم دوست خوبم...بابت همه همكاريها و دلگرميهاتون سپاسگذارم.
شاد باشيد و سلامت. [IMG]
مرجاني جان...
با عرض پوزش من يه تغيير كوچكي توي تاپيك مشاعره ات ايجاد كردم
و اون اينكه ...همونطور كه خودت هم ميدوني داريوش اقبالي فقط خواننده اشعار ديگران هستند و ما از صداي زيبا و محزون ايشون لذت ميبريم ..به همين خاطر عنوان تاپيكتون رو از كلمه اشعار به كلمه ترانه ها تغيير دادم...بي نهايت ممنون از همكاري زيبا و صميمانه اتون.