دیگر خریدار ندارد دلی که برایت لک زده است.
من از نهایت بی نهایت ها حرف می زنم......
از اوج زیستن ها
از غربت و تنهایی
گله مندم
از این که در سراسر ابعاد این شهر خاموش
تو نیستی و من هستم
و می بینم بودنت را بدون من!
به امید روزی که .....چه انتظار بیهوده ایست این امید بی پایان من!؟