alaatash
پسندها
3

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اصلا دوست ندارم سوال تو ذهنم باشه ها

    خو یک کلمه بگید کدام هم استانی محترمید

    من به سرعت باد میپاکم پیامو

    :D
    مشک را که پر آب کرد،از خوشحالی
    حتی حواسش نبود
    دستانش را بریده اند...!

    بعد ریخته شدن آب هم
    آنقدر ناراحت....
    که باز فرصت نکرد
    سراغی بگیرد از بازوانش...
    فقط وقتی حسین امد بالای سرش
    می خواست دست به سینه ، سلام دهد
    که تازه فهمید
    دستانش نیستند...!




    .
    .
    .

    •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم است...•۩❖۩• ویژه نامه ماه محرم*روز تاسوعا
    وقتی پرنده ای زنده است مورچه ها را می خورد
    وقتی می میرد مورچه ها او را می خورند
    یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد
    اما وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیونها درخت کافی است
    زمانه و شرایط در هر موقعیتی می تواند تغییر کند

    در زندگی هیچ کس را تحقیر و آزار نکنید
    شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشد
    زمان از شما قدرتمندتر است
    پس خوب باشیم و خوبی کنیم که دنیا جز خوبی را بر نمی تابد...
    چه شبي است !

    چه لحظه‌هاي مهربان و لطيفي ،

    گويي در زير بارانِ نرم فرشتگان نشسته‌ام ....

    مي‌بارد و مي‌بارد و هر لحظه بيش‌تر نيرو مي‌گيرد !

    هر قطره‌اش فرشته‌اي است که از آسمان بر سرم فرود مي‌آيد ...

    خداست که دارد يک ريز ، غزل مي‌سرايد ؛

    غزل‌هاي عاشقانه‌ي مهربان و پر از نوازش ...

    هر قطره‌ي اين باران ،

    کلمه‌اي از آن سرودهاست ...
    ★.¸¸.★ پارمهر یکی دیگر از دختران آفتاب متولد میشود ... ★.¸¸.★
    غمگینی آدم هایی که دوستشان دارم،غمگینم میکند...

    گاهی دلم میخواهد با انگشتم گوشه لبشان را بالا بگیرم

    شاید خنده یادشان بیاید..

    اینکه کاری از دستم بر نمی آید..

    اینکه زورم به دنیا نمیرسد..

    تلخ است..

    خیلی تلخ...
    سلام

    ولادت امام مهربانی بر شما مبارک :gol:




    *-..~ ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ ╬*╬ویژه نامه تولد سلطان طوس امام رئوف علیه السلام ╬*╬.๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑..~ *
    آموزش گام به گام عکاسی...

    ♥♥ پاییز در راه است،اندکی از مهر پیداست... ♥♥

    شاید سال ها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم
    و تو...

    آهسته زیر لب بگویی چقدر آن غریبه شبیه خاطراتم بود.......

    به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی:

    اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده ...

    رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏بره و از میانشون می‏گذره از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی.

    مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.

    شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.

    اگر بتونی دیگری را همونطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو کاملا واقعیه.

    و خواهی فهمید که :
    همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست.
    یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم" هست.
    قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست.
    و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" هست.
    با همه ی بی سر و سامانی ام
    بــــاز به دنبال پریشانی ام

    طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
    در پی ویران شدنی آنی ام

    دلخوش گرمای کسی نیستم
    آمده ام تا تو بسوزانی ام

    آمده ام با عطش سالها
    تا تو کمی عشق بنوشانی ام

    ماهی برگشته ز دریا شدم
    تا که بگیری و بمیرانی ام

    خوبترین حادثه میدانمت
    خوبترین حادثه میدانی ام؟

    حرف بزن! ابر مرا باز کن
    دیر زمانی است که بارانی ام


    حرف بزن، حرف بزن، سالهاست
    تشنه یک صحبت طولانی ام


    ها به کجا میکشی ام خوب من؟


    ها نکشانی به پشیمانی ام
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا