-
من؟؟كجا؟؟
رفتي عروسي منو نبردي....
خودتيييي....
همش اذيت ميكني....
نامه هایی برای بابا لنگ دراز...
ادامه... آپدیت امروز
اورههه.....اتفاقا كچل بودن مزاياي زيادي داره....:دي
برو بچه...بررووووو...بر بر بر...بروووو......
موتشکریم از خنداندن مااااااا
اي واااااااااااااااااايييييييييييييي
يه 5 6 تا تاره مونده رو سرم بيا اينارم تو بكن سونيا.....
به يه چي بود ديگه....:دي
تالار بودين ديگه
كدوم تالار؟ربطي نداره....من حواسم به يه چيز ديگه بود...تازه دوزاريم افتاده كه چي به چيه....رو نيست كه....مگه عروسيه دوستت نبود؟؟
تو خجالت نكشيدي رفتي جلو مرده غريبه رقصيدي؟
به این قیافه پنچول!!!!
چرا الان میرماوخي...با چه اهنگي اونوقت؟؟
داماد كه كچل نبود؟چيزي نگفتي كه...فقط زودي
اينجوري ميشي....:دي
حالا رقصيدي يا نه؟؟
راستشو بوگوا....
گند زدم به پروفماره دقيقا...
والا...
اذيت نكنيا...گنا دارم....
[IMG][IMG][IMG]
من برم بدرسم ، فلنی بابای
[IMG]شروع نكنا بچه....حصوله ندارم....منم گل گذاشتنامو شروع ميكنما...
علیک سیلام دختر گل
خوبی ثونیا زیشتوی خوتم؟
صوبت نباشهاره معلوم بود ميبردي....
پس تو ديروز عصر حواسمو الكي پرت كردي....مثلا قهري....
بعد در رفتي اره؟؟
حالا خوش گذشت؟آخ آخ....حواسه منو نيگا....اره راست ميگي...
اي روتو برم بچه...تهنا تهنا رفتي ديگه؟؟خوبه خوبه....عالي عالي....
اره منم يه ساعت پيش شوستم.....
امروز قراره بريم ني ناي ناي؟سلام خانومه سونيا....
حالتون خوبه؟؟
دست و صورتتو شستي؟؟فحشم بده
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
