ah25_km
پسندها
75

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام علی آقا
    حال شما خوبه .بله من هنوز هم میری سر کار چرا نرم
    من آمدم شما نبودید
    امیدوارم همیشه لبخند برلبانت باشه وسلامت باشی


    در زندگی لحظاتی هست

    غرق شان که باشی

    نه می بینی و نه دیده می شوی !

    نه باران خیس می بارد

    نه زمین سرگردان خودش است ...

    نه سیب ممنوع است و نه گندم

    .

    .

    .

    لحظاتی که می شود دور از چشم دنیا

    با تنهایی عشق بازی کرد !

    لحظاتی که خدا از تنهایی زاده می شود ...!
    داداشی دیگه خیلی شد اومدنم من دیگه باید برم موفق و سربلند باشی داداشی بابای
    تاریخ تولدم درسته دیگه .........یه چیزی می گید ها .....من کی گفتم درس نمی خونم من درسم رو می خونم ولی الان پیگیرشم تا درست بخونم درگیر درس دانشگاه و همین دیگه.................
    وا چه ربطی داره داداشی یهویی چه سوالهایی می پرسیدها نکنه شماهم از اونهایی هستی که میگن متولد این ماه اینطورین و این ویژگی ها رو دارن؟؟؟؟؟؟؟نه نیستم که!!!!
    هیچ من کلا با فلسفه دانشگاه از بدو ورود مشکل دارم نمی دونم من هم مثل شما درس خون بودم ها ولی وقتی وارد دانشگاه شدم هر جور می خونم جواب نمیگیرم خدایی خودم تو کار خودم موندم ......هی بگذریم دداداشی که داغ دل مما اگه تازه بشه دیگه ....اههههههههههه
    حالا می تونم بگم سلام داداشی علی.امیدوارم موفق باشی ولی چرا قبلا درسخون و الان نه؟؟؟؟
    دانشجوی کجا ؟/معلومه از اون درس خون هاش هستید .ها!!!
    چه بهوووووووونه ی زیباییی........حالا شما داداشی ام هستید یا اجی جونم ؟؟؟؟؟؟ای دوست جدید؟
    خوبم عزیزم. نه خیلی وقته اونو گذاشتم. خیلی سوالا ازش دارم ...

    اما الان تغییرش دادم :دی

    :gol:
    ممنووووووووووون می گذره شما چطور؟ممنوون از عکس های خوشملتون دوباره...موفق و سربلند باشید
    سلام حال شما؟ممنون ازعکس های زیباتون شررررررررمنده کردید ها.
    نه سرم شلوغ نیست دارم کارای دیگه انجام میدم دانلود آهنگ برای همین سیستمم هنگ کرده
    دانشجوی کدام شهری ؟
    سر تو هم خیلی شلوغه


    خوشحالم !

    لااقل برای اینکه تو را در خواب ببینم از هیچ کس اجازه نخواهم گرفت ...

    چگونه بگویم ؟!

    دلم برای خدای معصومی که در قلب تو زندگی می کند تنگ شده است ...

    دلم تنگ شده برای هر آنچه از دست داده ام ...

    چشمانم گریانند برای هر آنچه نداشته ام ...

    دستانم پروانه ای می خواهند که هرگز پریدن را از یاد نبرد ...

    و روحم ... شوق پرواز دارد !

    همراه با بادبادکی که در کوچه های کودکی از میان انگشتانم رها شد ...

    و به آسمانها رفت تا هم بازی فرشته ها شود ...!
    سلام ببخشید باید برم چون فردا باید برم سرکار شب بخیر خوابهای رنگی ببینی


    بیا کودکانه و بی خبر امید ببندیم

    به تک تک شاخه های درخت خیالمان !

    نگاه هایمان را گره بزنیم

    به آبی بی کران آسمان

    و دست هایمان را ، به هم ...

    بیا ساز بزنیم ، تا روزگار بی وقفه برقصد برایمان !

    و پاک کنیم

    رد پای تمامی این رهگذران مضطرب را !

    چه فرقی می کند خوب ِ من ؟!

    تا آن هنگام که این باران دلتنگی بند بیاید

    زیر چتر خیال می خوابیم ...

    کودکانه و بی خبر ...!


    نیلوفر


    امروز دیدم ...

    فهمیدم

    چقدر ...

    چقدر زیباست ...

    انعکاس آسمان بر روی زمین خیس از باران ...

    آسمانی سربی ...

    خاکستری های متفاوت ...

    و چشمانی که نیاز به بالا نگریستن نداشت ...

    باران که می بارد تو همیشه می آیی ...

    انعکاس زندگی همین دور و برهاست

    نگاه کن شکوه زندگی را ...

    خدا همین جاست ...!
    سلام دوست عزيز
    ممنونم
    منم طبيعت رو دوست دارم ,كيه كه دوست نداشته باشه
    من عاشق موزيكم,از سازها هم يه مدتي گيتار كار ميكردم ,يه چيزايي هم از سنتور ميدونم
    آواتارم هم ....خودم به شخصه خيلي دوستش دارم
    شايد دوباره گذاشتمش ,ولي اين آواتارم از عكس هاي داغ بهرام بود ,دلم نيومد نذارمش,آخه من بهرام رادان و خيلي دوست دارم ,به نظرم خيلي با استعداده و خيلي هم خاصه مثل بعضي از بازيگرا نيست كه با قيافش گل كنه,ميدوني چيه بازي داره :smile:


    وقتی خدا غمگین می شود

    و راه می رود

    از جای پاهایش " پاییز " می روید ...


    رها یوسف نژاد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا