agrin1707
پسندها
130

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وقتی که گریم میگیره دلم میگه مبارکه قدر اشکاتو بدون هنوز چشات بی کلکه
    وقتی که گریم میگیره یه آسمون بارونیم اما به کی بگم خدا من تو دلم زندونیم
    سرمو بالا میگیرم کسی جوابم نمیده خیلی شباست یه رهگذر به گریه هام نخندیده
    چه روز و روز گاریه منو یه دنیا بیکسی شدم یه مشت خاطره یه کوره ی دلواپسی
    می خوام تلافی نکنم حرمت دلو میشکنم دارن به جرم سادگیم چوب حراجم می زنن
    تو این ولایت غریب دل مردهها عزیزترن قحطی عشق عاشقاست دلای سنگی می خرن
    امشب بر شانه های دلم

    کوله باری سنگینی می کند
    کوله باری پُرِاز دلتنگی
    دلتنگی های کهنه و تازه
    ... یکی از سال های ویران، سخنی می گوید
    دیگری از ماه های خسته و رفته
    آن یکی از شب یلدایی که گذشت
    و یکی، از لحظه هایی که در بیهودگی ها
    غرق شد...
    دلم می شکند زیر بار این همه دلتنگی
    روحم ولی در پی دلتنگی ِ دیگر
    می گریزد از همه دلتنگی ها
    با پرهای شکسته باز سوی آسمان ها می رود
    می رود سوی ( ناشناختنی )
    شاید اینبار درآن اوج
    به معبودش رسد...
    کاش می شد بر بندم کوله بارم را
    بگذ رم از این زمین خاکی
    تا ناکجای آسمان ها بروم
    نه... چشم بندم
    تا انتهای زندگی را بدوم
    ... تلخی این لحظه ها دیدنم را تاب نیست
    بزرگ رنجیست زندگی
    ماندنم را نای نیست
    راه من بیراهه بود
    اینک اینجاست
    ژرفای تاریک زندگی
    که مرگ، شیرین تر از زندگی
    زندگی، تلخ تر از مرگ
    وفقط تکرر
    درد، درد، درد
    می خواهند بربایند همه احساسم را
    پرده هایم، رنگ هایم را
    ودر آن اندیشه
    تا ربایند عمق نگاهم را
    چه عبث فکر پلیدی...
    من جا گذاشتم
    روزی در چشمانت
    نگاهم را
    واز آن پس دیدم
    اشکهایت در گریزند همه وقت
    نکند اشک
    آب کند
    بشوید
    ببرد
    نگاهم را
    آه که این بیهوده است
    همچو کوه است غرور تو ومن
    استوار و در دل بیقرار شکستن
    من از آنم ترس است
    بعد وصل آن خطوط موازی
    بر زبان ها افتد
    قصه ی ما عاشقان مغرور
    وآن هنگام که شاگردی
    دراندیشه ی وصال ماست
    معلم فریاد برآرد
    عاشقان مغرور
    هرگز به هم نمی رسند
    این درس امروز ماست...
    داداشی شعرت نمیدونم برا حافظه یا مولوی یا بابا طاهر یا سعدی اما قشنگه
    زندگی کوتاه است، از آن لذت ببرید.عشق کم یاب است، از دستش ندهید.خشم بد است، رهایش کنید.ترس ذهن را نابود می کند، با آن مقابله کنید.خاطرات شیرینند، آنها را گرامی بدارید. ...:gol:
    محمد پاک و شفاف و زلال است...........که مرات جمال ذوالفقار است
    محمد تا نبوت را برانگیخت...............ولایت را به کام شیعیان ریخت
    عید مبعث مبارک​:w33:
    داداشی یه کم کار کن خیلی جالب میشه

    رو حروفای اخرشون ثامت هست دقت کن پ ت

    مثل این

    گوش بده تا بگم به تو نیتمو

    دارن از بین میبرن هویتمو

    رو ی ت وقتی میرسی یه نم محکم میگی باعث میشه لحن شعرت دل نواز باشه تو جامعه رپ
    ممنون عزیزم

    منم همینم دلم میگیره شعر میگم

    شعر های من همه غمگین

    همه سرد و بیروح
    سعی کن یه کم روی تن کلماتت بیشتر کار کنی

    شعرت لحنش جذابه متنش خوشمله

    یه نمه ککار کن خوشگل بشه

    اگه بخوای به سیک رپ بنویسی
    داداشی شعرتو دیدم باحاله برام فرستاده بودی باحاله

    یه نمه بگرد طور وزن ت و س و ک و ... رو جمع جور کن وقتی که میخونی یه هماهنگی بین هوای شعرت باشه

    هوای شعر منظورم دم و بازدمه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا