خب دیگه اینم از بزرگیمه :دی ( بین خودمون بمونه ب کسی نگی :دی )
ن اونا رو ب این خاطر گفتم مدیر جدیدمون ذوق کنه و خوشال بشه فک کنه بروبوچ تحویلش گرفت تا انگیزه پیدا کنه و لاغیر
منم خواستم عملی کلاس اخلاقی گذاشته باشم ک ریا نشه :دی
اره دیگه خو من و ستایش حال و حوصله گریه و دستمال کاغذی و این صوبتا رو نداشتیم گفتم حیفه بنده خدا تازه مدیر شده نذاریم زهر شه بهش
ها ... نمیدونم ! اصن بی دلیل اینطوری شدم ! ی موقعها اینطوری میشم ... اما دیروقت تر ! ینی وقتی میرم بخوابم میگیردم
اما نمیدونم چم شده !
ولش کن مهم نیس ،خودمو مینگهم