♥milad♥
پسندها
2,143

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تنهایی یعنی ...
    از هیچکدوم از تعرفه های ایرانسل و همراه اول استفاده نکنی
    به خصوص ۷تا ۱۱ شب رایگانش
    به سلامتی خودمون که تنهاییم
    فقط خودمونیم و خدااااااااااا
    آدم ها می آیند…
    خودشان را نشان می دهند…
    وقتی که برایت مهم نیست…
    اصرار می کنند!
    اصرار برای اثبات وجودشان،
    برای اثبات بودنشان…
    و ماندنشان!
    اصرار می کنند که تو نیز باشی همراهشان…
    همان آدم ها،
    وقتی که پذیرفتی بودنشان را ،
    ماندنشان را…
    وقتی که باورشان کردی…
    می روند!
    به بهانه‌های پوچ!
    به بی‌بهانگی!
    به سادگی!
    می روند…
    می روند…
    و تو می مانی با باوری که …!
    تا حالا دقت کردین..

    قدیما همه چی بوی ماندن میداد
    حتی بیسکوییت ها "مادر بود"
    ولی حالا...
    همه" Hi BYE "شده اند
    پسر:دیگه از رفاقتمون خسته شدم دختر:یعنی میگی بهم بزنیم؟؟
    پسر:نه..بیا ازدواج کنیم..
    میخـــواهم آن سیــــبِ قرمزِ بالـــای درخــــــت باشـــــَم

    در دورتـــــرین نُـــقطه

    ... دقت کن!!!

    رسیدن بـــــه مَــــن آسان نیـــــست

    اگر هِـــمـَتـَش را نـَـــداری

    آسیــــبی به درخت نــــزن

    بـــــه همان سیــــب های کِرم خورده ی روی زمــــــین قانـــــــــــــع بــاش
    در کنار انسان هایی زندگی می کنم که مرا در اغوش می کشند و به رویم لبخند می زنند درحالیکه ازپشت خنجر را در قلبم فرو می کنند!زیستن با این مردمان چقدر دردناک است!
    خدایا مرا ببخش...
    اگر اخرین قطره ی اشکی را که به یاد تو ریخته ام را به یاد ندارم.... اگر اخرین باری که به خاطر نعمت هایت تو را شکر گفته ام به یاد ندارم... اگر اخرین باری که به خاطر تو از گناهی گذشته ام را به یاد ندارم... اگر حتی اخرین باری که به یاد تو بوده ام را به یاد ندارم.... خدایا مرا ببخش.... اگر مظهر بی وفاییم واز بی وفایی دیگری در پیشگاهت گله می کنم.
    نه بابا
    من و نامزدم خیلی رابطمون قوی تر از این حرفاس
    اون مشکلی نداره با اینجا
    من که کاری نمیکنم
    یه احوال پرسی سادس
    همین
    بای
    مشک را که پر آب کرد،از خوشحالی
    حتی حواسش نبود
    دستانش را بریده اند...!

    بعد ریخته شدن آب هم
    آنقدر ناراحت....
    که باز فرصت نکرد
    سراغی بگیرد از بازوانش...
    فقط وقتی حسین امد بالای سرش
    می خواست دست به سینه ، سلام دهد
    که تازه فهمید
    دستانش نیستند...!



    .
    .
    .

    •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم است...•۩❖۩• ویژه نامه ماه محرم*روز تاسوعا
    اون روز ترسوندی منو اثراتشه:خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
    سلام خوبی
    بله چشمای من همیشه زیبا میبینه:D
    چه نامه قشنگی بود مرسی زیادددددددد
    اگر خداوند؛
    یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد
    من بی گمان
    دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز
    هرگز ندیدن مرا
    انگاه نمیدانم
    براستی خداوند کدامیک را میپذیرفت
    اگر غرور نبود؛
    چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند ؛
    و ما کلام محبت را در میان نگاههای گهگاهمانجستجو نمیکردیم
    اگر همه ثروت داشتند؛
    دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند
    و یکنفر در کنار خیابان خواب گندم نمیدید ؛
    تا دیگران از سر جوانمردی ؛
    بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند
    اما بی گمان صفا و سادگی میمرد ....
    اگر همه ثروت داشتند
    اگر کینه نبود ؛
    قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند
    اگر مرگ نبود؛
    همه کافر بودند ؛
    و زندگی بی ارزشترین کالا بود
    ترس نبود ؛ زیبایی نبود ؛ و خوبی هم شاید
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا