یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • به گمانم بوی رجعت می اید

    آی قفس تنهایی
    آیا فصل خوبی برای سفر نیست؟
    به کجا ؟
    نمی دانم
    فقط خوب می دانم
    رسوایی و تردید بیش از این جایز نیست
    من در تمام این شبهای تاریک
    تنها
    بر سینه ی خود چنگ می کشیدم

    در این پرسه های شبانه

    حتی گاهی هم
    زخم های مانده بر سینه دیگران را هم به جان خریدم
    من در این شب های تاریک
    به کدام روزنه نور تا صبح اینگونه
    خودم را می سوزاندم
    کاش ذره ایی می فهمیدم
    که نور در دمدمه های صدای ناز موذن نهفته است
    نه در خستگی جان ها
    کاش می فهمیدم
    رسم و رسوم این دنیایی سرد را
    کاش...
    و ان میشدم که هیچ را همه جا سکوت می کرد
    و خودش را مهم می دانست
    نه زخم های غابران شب زده را
    کاش کمی بزرگتر بودم و بزرگتر می فهمیدم و میشناختم
    کاش....
    خداوندا برای تمام این بی تو بودن ها مرا ببخش
    و خوبتر میدانی جز خودم ذره ایی ستم روا نداشته ام
    مرا ببخش
    از این خستگی خود ساخته
    سلاااااااااااااااااااااام وظیفه ست مزسییییییییییییییی........ایشاالله شاااااااااااد باشی و سلامت....
    کم کم یاد می گیری
    انسانها را انگونه که هستند دوست بداری
    نه انگونه که دلت می خواهد

    کم کم یاد می گیری
    از فکری خاص بیرون بیایی
    و
    تنها دوست بداری

    دوست داشتن را چنان بال برای خودت لازم می بینی
    و
    بدون ان احساس خشکی و پوچی می کنی

    کم کم یاد می گیری
    انچه که باید دوست داشته باشی را
    جایگزین
    انچه که دلت می خواهد دوست داشته باشی کنی

    و باید ها جای دل بخواهد هایت را می گیرد

    و بزرگ می شوی

    انروز غم های بی جا از سینه ات جدا شده اند
    و شادی و غم دلنشین بر دلت نشسته اند
    منتظر ان روز طلایی باش


    و خودت را به ان روز نزدیک کن
    می گم
    می گم خدا
    صبح شده
    اما هنوز اینجا شب
    می گم خدا دلم گرفته باز نمیشه
    دلم هوا می خواد
    دعا می خواد
    خدا
    چرا
    چرا گاهی
    ما
    ادما هر طور که دلمون می خواد رفتار می کنیم
    بدون اینکه بفهمیم
    داره دلی می شکنه
    چرا خدا
    کاش الان بارون بزنه
    من باشم
    اشکای خدا
    راستی چرا خدا
    جرا ما ادما.............................؟
    فکر می کنیم داریم خوبی می کنیم
    اما......

    :cry:
    من با تمام نابینایی ام
    انگشتان گرم خدا را دید ام
    انگاه که
    افتاب را
    برگونه های سرخ و سرمازده ی
    کودک می نشاند
    کودک گل می فروخت
    و طلب محبت می کرد
    مردم هم سرد و سخت
    فرورفته در یقه هایشان با چشمهایی مریض
    قلب سردشان را به رخ هم می کشیدند

    کودک چشمهایش برق می زد
    و اینک انگشتان خدا نو ر را در چشمهاو قلبش نشاند
    و انرا نوازش کرد
    و مردم هم بی اعتنا چشمهای مریضشان به همه جا خیره می کردند
    جز
    کودکی که خدا قلبش را دو دستی گرم نگه داشته بود
    از رفتار ادمها نرنج
    که رنجیدن با دل سرو کار دارد
    و دل
    ارزشی بسیار
    پس رنج هایت را بگذار انجا که حقیقت فراموش می شود
    انجا که انسانی از مسیر دور میشود

    شادی را در چهره ات
    ارامش را در کلامت
    و نور را گرما را در سینه ات بنشان

    و غم را
    درد را
    در پشت پستوی پنهانی دلت
    در قلعه گرم و جودت
    نهان کن
    پاک باش و پاک بمان
    و لحظه به لحظه به یاد بیاور که در قلعه گرم وجودت
    چه درد و بی قراری عظیمی نشانده ایی
    و
    ارام و بی صدا یاد درد را با فرشته ی مراقبت زمزمه کن
    تا بر تو ملکه شود
    که فصل
    طلوع است
    و خدا بسیاااار نزدیک
    دست صبح
    انگاه که تنت را همسوی باد
    تا انسوی طلوع
    راهی می کند
    و از اظطراب و تنهایی شب رهایت می سازد
    خلوتی عمیق را برای دلت ارمغان می اورد
    و
    مژده ی رهایی از این بهت عظیم را به تو می دهد
    که زندگی چیکده ی همین دردهای ریز و درشت است
    و در دامنه ی این سیر دامنت را را پاک نگه دار
    و نرنج از گذر و رفتار ادمها
    که رنج تنها برای
    فراموشی حقیقت جایز است
    و شادی را در چهره ات ارامش را در کلامت
    و غم را درد را در پشت پستوی پنهانی دلت در قلعه گرم و جودت
    نهان کن
    پاک باش و بمان و به یاد بیاور لحظه به لحظه تو در ان پنهانی چه داری
    و
    ارام و بی صدا نام درد را با فرشته مراقب ذکر کن
    تا بر تو ملکه شود
    -----------------------------
    اری طلوع است
    و خدا بسیاااار نزدیک
    اشگال نداره بابا
    خب چیزی نشده که
    دفعه بعد خیلی بهترترش و میزارم:)
    خواهش می کنم لطف دارین
    همشون قشنگ بودن برنمیداشتین فکر نمیکنم چیزی میشد: )
    ممنون از عکسای قشنگتون: )
    نه خب موضوع تغییر میده
    بر میدارم با اجازه
    ان شالله جای بهتر ازش استفاده می کنم
    تدکر بجایی بود ممنونم
    اون پستا رو بردارین من خب باز پست بهتر متناسب با موضوع میزارم
    اتفاقا خیلیم پستاتون قشنگن..: ) گفتم بعدا نیان بهتون بگن وگرنه عالی بودن : )
    ببخشی از موضوع اصلی خارجش کردم
    اما می خواستم فاز امید باشه
    اما الان فاز خدایی می کنم
    بازم عذررررررررر می خوام
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا