یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام اشکال نداره
    شما خوبی ؟ای همروز جان چیه این باشگا درست و درمونه کلا مشکل از اینجاس نه نت کلی اخه مال من الان چن روزه همش پروفم انگلیسی میشه و هرچی فارسی میکنم دوباره میره تو حالت قبل
    شما خوفی؟پسملتون چطوره؟ناناز شده؟
    اعتراف
    من زنگي را دوست دارم
    ولي از زندگي دوباره مي ترسم!
    دين را دوست دارم
    ولي از كشيش ها مي ترسم!
    قانون را دوست دارم
    ولي از پاسبان ها مي ترسم!
    عشق را دوست دارم
    ولي از زن ها مي ترسم!
    كودكان را دوست دارم
    ولي از آينه مي ترسم!
    سلام را دوست دارم
    ولي از زبانم مي ترسم!
    من مي ترسم ، پس هستم
    اين چنين مي گذرد روز و روزگار من
    من روز را دوست دارم
    ولي از روزگار مي ترسم!
    حسین پناهی
    دربرابر دنيا خويشتن دار و برابر آخرت دلباخته باشيد. آن كس را كه تقوا بلند مرتبت كرد خوار نشماريد، و آن را كه دنيا عزيزش كرد گرامى نداريد. برق درخشنده دنيا شما را خيره نكند، و سخن ستاينده دنيا را نشنويد. به دعوت كننده دنيا پاسخ ندهيد، و از تابش دنيا روشنايى نخواهيد، و فريفته كالاهاى گران قدر دنيا نگرديد. همانا برق دنياى حرام بى فروغ است، و سخنش دروغ، و اموالش به غارت رفتنى، و كالاهاى آن تاراج شدنى است. آگاه باشيد دنياى حرام چونان عشوه‏ گر هرزه ‏اى است كه تسليم نشود، و مركب سركشى است كه فرمان نبرد، دروغگويى خيانتكار، ناسپاس حق نشناس، دشمنى حيله‏ گر، پشت كننده‏اى سرگردان، حالاتش متزلزل، عزّتش خوارى، جدّش بازى و شوخى، و بلندى آن سقوط است. خانه جنگ و غارتگرى، تبهكارى و هلاكت، و سر منزل نا آرامى است، جايگاه ديدار كردن‏ها و جدايى‏ هاست. راه‏هاى آن حيرت زا، گريزگاهايش ناپيدا، و خواسته‏ هايش نوميد كننده و زيانبار است، پناهگاه‏ هاى آن دنيا انسان را تسليم مرگ مى‏ كند، و از خانه ‏هاى خود بيرون مى‏ راند، و چاره انديشى ‏هاى آن ناتوان كننده است.
    می خواهم به خودم بگویم می توان پاییز نبود
    می توان بهار شد
    می توان فصل شکفتن را از نو اغاز کرد
    ندایی ارام می گویید
    هر بهاری خزانی هم دارد
    با خزان سر کن
    پاییز را بگذران
    تا
    بفهمی هر بهاری خزانی هم دارد
    به خزان لبخند بزن
    می توانی با او کنار بیایی
    خزان هم هارمونی دارد
    با او هم اهنگ شو
    زندگی کن ...زندگی کن... زندگی کن
    زندگی ، گرمی دل های به هم پیوسته ست
    تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است
    در ضمیرت اگر این گل ندمیده ست هنوز
    عطر جان پرور عشق
    گر به صحرای نهادت نوزیده ست هنوز
    دانه ها را باید از نو کاشت

    آب و خورشید و نسیمش را از مایه جان
    خرج می باید کرد
    رنج می باید برد
    دوست می باید داشت
    سلام شبتون بخیر
    چرا همه چی خارجکی شده؟مال شماهم زبان باشگاتون خارجکی شده؟
    مرسی داداش علی جونم.عکسه خیلی با مزه بود.میسییییییییییییییییییییییییییییی.شرمنده کردی.:redface::redface:
    مرسی داداشی جونم.مرسی یه دنیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.مرسی که به یاد آبجی هستی.:redface::w30::w30::w30:
    البته فرداست تولدم!!!
    به سلاااااااااااااااااااااااااام داداش علی گل خودم.خوبی؟تولد منه!!
    نه زحمت نکش دست بسینه بشین تا کامل قطعش کنن
    ههههههههههههههههههههههههه
    بازم رفتی ای بابا
    این چیه ها
    میخوای بیام دعواشون کنم اعصابه منم خورد کردن :mad:
    شما چرا من میام میرید هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
    خوب کاری نمیکنید هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
    درست نیست مومن خدااااااااااااااااااااااااااا
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا