یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اگر روزهایم را بخش کنم
    تنها یک بخش می ماند
    ان را در صندوقی نگه می دارم
    در گوشه ای از خانه ی قلبم پنهان می کنم
    شاید زیر خروارها خاک
    یا لای شلوغی های کتاب هایم
    انوقت دمدمه های اذان که هیچ صدایی و هیچ نگاهی بجز زیبایی تو نیست
    ارام گام بر می دارم و به سراغ صند.قچه می روم
    و تمام انچه را که دارم به تو هدیه می دم
    با اینکه فقیر و دست خالی ام
    اما
    این تمام دارایی من است که تنها
    تو لایقش هستی
    خدای مهربانم
    مرسی لطف دارین.اونی که بالای صفحست(آواتار نه) خودم کشیدمش.از شاهکار های خودمه:biggrin:
    البته پشتش کلی حرفه...عرفانیه نقاشیم مثلا!
    من توانایی ندارم که دو تا بال بهت بدم
    فقط میتونم نقشش رو برات مصور کنم
    اگر روزهایم را بخش کنم
    تنها یک بخش می ماند
    ان را در صندوقی نگه می دارم
    در گوشه ای از خانه ی قلبم پنهان می کنم
    شاید زیر خروارها خاک
    یا لای شلوغی های کتاب هایم
    انوقت دمدمه های اذان که هیچ صدایی و هیچ نگاهی بجز زیبایی تو نیست
    ارام گام بر می دارم و به سراغ صند.قچه می روم
    و تمام انچه را که دارم به تو هدیه می دم
    با اینکه فقیر و دست خالی ام
    اما
    این تمام دارایی من است که تنها
    تو لایقش هستی
    خدای مهربانم
    نه تنها سهم من بلکه سهم همه ی گم شدگان این مسیر مابین هستی
    که پایانش با تو و اغازش هم باتوست
    سهم من تویی
    تو
    مرا تنها مگذار
    سلوم داهی
    مقسی
    تو خوبی؟
    خوع دلم خواست برا داهییم تعجب بنمایم
    :redface:
    سهم من لبخند توست که دلم را روشن می کند
    جانم را حرارت می دهد
    و سرمای لرزان وجودم را گرما می شود
    سهم من تنها تو هستی تنها تو
    تو
    نه تنها سهم من بلکه سهم همه ی گم شدگان این مسیر مابین هستی
    که پایانش با تو و اغازش هم باتوست
    سهم من تویی
    تو
    مرا تنها مگذار
    سلام
    تـــولــــد تــــولـــدتت مبارک (تاپیک تبریک تولد، اینبار تولد ....)
    bitajan
    سهم مرا کنار بگذار
    سهم مرا برای انروز که صدایم بلند نمی شود کنار بگذار
    اینبار هم
    مثل ان ده ها بار دیگر
    بگذار خاموش بمانم
    بگذار صدایم از خودم عبور نکند
    تا شاید زندانبان بیدار شود و تکه نانی به این زندانی فرتوت ببخشد
    نزدیک است که جان دهد
    سهم مرا بگذار برای زندانی درون
    تا در روزی که نور چشمان را خیره می کند
    زندانی توانی برای دیدن داشته باشد
    سهم مرا کنار بگذار
    من اغاز و پایان بودن را در این هیاهوی زندگی گم کرده ام
    سهم مر ا بگذار
    برای روزی که دلم دستم بلرزد
    برای الان و برای هزاران بارها ی دیگر
    سهم من لبخند توست که دلم را روشن می کند
    جانم را حرارت می دهد
    و سرمای لرزان وجودم را گرما می شود
    سهم من تنها تو هستی تنها تو
    تو
    نه تنها سهم من بلکه سهم همه ی گم شدگان این مسیر مابین هستی
    که پایانش با تو و اغازش هم باتوست
    سهم من تویی
    تو
    مرا تنها مگذار
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا