ناله میکردی
می گفتی
این شب چقدر تاریکه
گریه می کردی
می گفتی
این تاریکی تمومی نداره
پریشان بودی
مانده بودم
چه بگویمت
من هم وامانده
دیگری گفت صبررررررر
زمان وعده ی نور داده
دیگری گفت
صبرررررررررر
تا..................
ناله میکردی
می گفتی
این شب چقدر تاریکه
گریه می کردی
می گفتی
این تاریکی تمومی نداره
پریشان بودی
مانده بودم
چه بگویمت
من هم وامانده
دیگری گفت صبررررررر
زمان وعده ی نور داده
دیگری گفت
صبرررررررررر
تا..................