یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • د عمویی دارن یه ادمو میزارن تو قبر
    !!!
    بعد بهش میگن توهم میری پیشش....!!
    یا خداا
    منکه ترسم میشه
    دیروز بودم سر مزار
    یه پسر 5 یا6 ساله ای
    دستش تو دست پدر بزرگش بود
    گفت بابا بزرگ وقتی ادما رو تو قبر میزارن چی میشه
    بابابزرگش گفت تا دوسال دیگه برممیگرده
    بچه گفت نه برنمگیرده....فلانی که مرد برنگشت
    بابابزرگش گفت برمیگرده...
    هنوز برام سواله چی باید جواب این بچه رو داد؟
    به نظرتون اون بچه الان به چی فکر میکنه؟
    این رو امروز گفتمش...
    هرچند به نظر دلخراش میاد اما...واقعا تا اخری که خودمون تعریفش میکنیم باید بجنگیم....
    وان هنگام که جعبه ای فلزی در بالای دست هایی گرم
    جسم سرد مرا دراغوش میکشد...
    من بی شک اندوه را از یاد خواهم برد....
    سلام این چه تهرانی دارید هردفعه من اومدم یه مرضی گرفتم؟خوبی شما؟
    سلام..ممنونم داداشی..فقط یه ربع اجازه دارم بمونم....
    می توان در قاب خیس پنجره

    چک چک آواز باران را شنید

    می توان دلتنگی یک ابر را

    در بلور قطره ها بر شیشه دید

    می توان لبریز شد از قطره ها

    مهربان و بی ریا و ساده بود

    می توان با واژه های تازه تر

    مثل ابری شعر باران را سرود

    می توان در زیر باران گام زد

    لحظه های تازه ای آغاز کرد

    پاک شد در چشمه های آسمان

    زیر باران تا خدا پرواز کرد...
    شاید زیاد از غم و غصه گفته باشم
    قبـــول !!!!
    از شادی خواهم نوشت
    از داشته ها،لبخندهای بی دلیل و بی منت
    از مادر،از پدر
    از گل،درخت ،جاده به سوی یک مقصد
    اینها همه رنگ و بوی امید دارند ،شاد اند ، سبزند
    و میشود از تک تکشان ترانه ای بلند ساخت و تا ابد دنیا بلند بلند خواند
    دنیا پر از شادیهای بی دلیل است
    یک نفس عمیق بکش!!!!!
    و یک بازدم راحت را تجربه کن!!
    این یعنی امید، یعنی سپاس،یعنی شاد باش چون هستی
    اگر از غم مینویسم دست خودم نیست ، راه را گم کرده ام
    نمیدانم چگونه باید باشم ، چگونه بخندم ، چگونه سپاس بگویم
    زمین و آسمان پر از شادی های رنگارنگ است ،کمی باید دقیق شد ؛
    آن کودک که بازی میکند،آن پدر خسته که تلو تلو کنان از کار برمیگردد
    آن مادر که لالایی میخواند،آن فروشنده که آرام بر صندلی نشسته و خیابان را مینگرد
    با تک تک اینها میشود شاد بود ، شاد زیست
    با هر طپش،با هر نفس، با هر دلیل میتوان خندید
    با هر سپاس میشود زیبا و آرام زیست
    دست من و توست که چگونه آرام باشیم و شاد
    سلااااااااااااااام به دوست خوبم روزگار خوش میگذره...
    میخواهم از واژه ها بگریزم

    کلمات با احساس بازی میکنند

    میخواهم تمام عمر را سکوت کنم

    و به جای سخن شعر بسرایم و به جای حرف لبخند بزنم

    میخواهم سکوت کنم ، واژه ها حال مرا خوب نمیکنند

    میخواهم در زیبایی دنیا بی کلام نفس بکشم

    بی کلام نفس بکشم
    به به. :love:
    حالا کدوم آهنگش هست؟
    ضمنا... ایشالا هیچ مردی ویرون نشه.
    ؟ا....
    کدام سوی دایره ی دنیا...
    گوشه های تیزش را نشانتان داد...
    که ویرانی...در کلاس واژه ها
    جمله بندی کرد؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا