گلابتون
پسندها
14,699

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مرسی آبجی گلی بابت پروانه های خوشگلت و دعوت به مسابقه

    راستش این سؤالاش خیلی برای من سخته اصلا در حوزه اطلاعات من نیست :redface:
    سلام بله حق با مهندس اسماعیلی هست

    یعنی چی ؟ من غیرتی شدم ! :razz:
    سلام، نه اطلاعی نداشتم، ممنون که اطلاع دادید. ولی جالبه که این تاپیک را توی تالار شیلات و آبزیان گذاشتند که هیچ ربطی نداره!!! این مسابقه جاش توی تالار زیست شناسی گیاهی یا حتی توی تالار مهندسی کشاورزیه نه اونجا.
    بالاخره طلسم شکسته شد ...بدو تبریک بگو بهنام کاربر فعال شده.......
    تو را به جای همه زنانی که نشناخته‌ام دوست می‌دارم
    تو را به جای همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام دوست می‌دارم
    برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
    برای خاطر برفی که آب می‌شود، برای خاطر نخستین گل
    تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می‌دارم
    تو را به جای همه زنانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم.:gol:
    دوست..

    روی جلد یک کتاب نوشته ای دیدم که خیلی من رو جذب خودش کرد. من اون طرف رو ندیده بودم ولی به آدرسی که زیر نوشته داده بود نامه میدادم و اون هم برای من نامه میداد تا قرار شد همدیگه رو ببینیم. در محل قرار دختری بسیار زیبا از کنار من گذشت و پیرزنی با همان مشخصه نامه پیش من آمد. من که مجذوب شخصیت او شده بودم بدون توجه به او پیشش رفتم و شاخه گلی به او دادم او در جواب من گفت همان دختر زیبا که از کنارت رد شد گفت که اگر شاخه گل را به من دادی بگویم که در رستوران آنطرف خیابان منتظرت است
    قربونت برم چشات ناز ميبينه جيگرمممممممم
    ما بيشترتر عاشختيم سايه بانو دخملي ژونم :دي
    بمیرم الهی ...

    قربونتون برم الهی ...

    سلام، خوبی دختر عزیزم؟
    سلام گلابم

    خوبی؟

    ببخشید تو بذار پای دغدغه فکریم:(

    چه خبرا؟

    مامانت خوبه؟

    بچه ی نداشتت خوبه؟:D
    بلی بلی...
    منم فکر کنم هر هفته میخونمش و لذت میبرم...
    اثر ادبی فریدون مشیری...واقعا عالیییییییی بود...
    بی تو, مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم





    همه تن چشم شدم, خیره بدنبال تو گشتم





    شوق دیدارتولبریزشد از جام وجودم



    شدم آن عاشق دیوانه که بودم.



    در نهانخانه جانم گل به یاد تودرخشید



    باغ صد خاطره خندید,



    عطر صد خاطره پیچید:



    یادم آمد که: شبی با هم از آن کوچه گذشتیم



    پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم



    ساعتی بر لب آن جوی نشستیم



    تو, همه راز جهان ریخته بر چشم سیاهت



    من همه, محو تماشای نگاهت:



    آسمان صاف وشب آرام



    بخت خندان و زمان رام



    خوشه ما فرو ریخته بر آب



    شاخه ها دست برآورده به مهتاب



    شب و صحرا و گل و سنگ



    همه دل داده به آواز شباهنگ



    یادم آمد, توبه من گفتی :
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا