پروانه شیرازی
پسندها
1,714

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بیچاره مردا:وقتی به دنیا میان همه حال مامانشونو میپرسن.وقتی ازدواج میکنن همه میگن چه عروس قشنگی.وقتی میمیرن همه میگن بیچاره زنش!
    ینی دخترای ایرونی چونان تو عروسیا خودشون رو درست میکنن که دوماد میگه عجب غلطی کردم اینو نگرفتماااا..........
    چه نقاش ماهری است
    فکر و خیال

    وقتی که دانه دانه موهایت را سفید می کند
    روی تپه بودند. آفتاب داشت غروب می کرد. آن دو داشتند می رقصیدند. ابرها در افق به رنگ نارنجی و بنفش در آمده بودند. دختر سرمست و خوشحال می خواند: این گیوتین است و آن نبات
    این برای مرگ، آن برای حیات
    می چرخیدند وتاب می خوردند. و پسر محو صورت او شده بود که با حاشیه موهای سیاهش شبیه به عکس های مراسم سوگواری شده بود.
    جلاد بیا، آماده شو
    معشوقم اینجاست، منتظر تو
    پسر خم شد. پیشانی اش را بوسید و او را بلند کرد.[سایت دوخطی] او با خوشحالی خندید پسر به یاد نمی آورد آخرین باری را که او را اینقدر خوشحال دیده بود.
    روی تپه می رقصیم، در تیغستان می گردیم
    می خوریم، می نوشیم، شادیم تا نفس در سینه داریم
    آهنگ تمام شد و اولین ستاره ها در آسمان پدیدار شدند.[سایت دوخطی] پسر در مقابل دختر خم شد. از موهای هر دوشون عرق می چکید. دختر لبخند زیبایی بر لبش بود. زیباتر از آسمان بالای سرشان. و گفت “وقتشه، وقت بیدار شدنه”
    پسر بیدار شد. جای او روی تخت خالی بود. و او تنها بود.
    حلقه اش را دستش کرد و از رختخواب بلند شد.
    ادامه داستان

    دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
    آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…
    پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
    تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت: میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید… چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
    دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
    سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
    قلب
    ای جدایی تو بهترین بهانه ی گریستن!
    بی تو من به اوج حسرتی نگفتنی رسیده ام.
    ای نوازش تو بهترین امید زیستن!
    در کنار تو من ز اوج لذتی نگفتنی گذشته ام.
    در بنفشه زار چشم تو
    برگهای زرد و نیلی و بنفش
    عطرهای سبز و آبی کبود
    نغمه های ناشنیده ساز میکنند
    بهتر از تمام نغمه ها و سازها!
    خوب خوب نازنین من!
    نام تو مرا همیشه مست میکند
    بهتر از شراب
    بهتر از تمام شعرهای ناب!
    نام تو، اگدچه بهترین سرود زندگیست
    من تو را به خلوت خدایی خیال خود
    »بهترین بهترین من« خطاب میکنم
    بهترین بهترین من!
    بنفشه ای خوشرنگ،
    دمیده بود در آغوش کوه، از دل سنگ.
    به کوه گفتم شعرت خوش است و
    تازه و تر!
    اگر درست بخواهی،
    من از تو شاعر ترم
    کــــــــه شعرت از دل سنگ است و

    شـــــــعرم از دل تنگ
    منسی خاله سون ببخسید من اینخده کال داستم سرکار بودم بعدم دانسگاه بعدم اومدم سام اماده کلدم هنوس نماسم نخوندم اومدم سربزنم برم
    سب خوسی داسته باسین
    دوستتون دالم
    بوووووویس گنده بابای
    پرواز آفتاب و نسیم و پرنده را
    می دانم و صفای دلاویز دشت را
    اما ، من این میان
    پرواز لحظه ها را ،
    افسوس می خورم
    پرواز این پرنده بی بازگشت را

    فریدون مشیری
    خونه خوب...یه ذره بیحالم...فردا میام میحرفیم...فعلا بای
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا