هدیه.
پسندها
2,561

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عادت نکنید به عادت کردن. حداقل مغز خودتون رو به تحول عادت بدید. بسیاری از دوستان در ایران به زندگی یکنواخت عادت کردند و جسارت ایجاد تغییرات رو ندارن (یا در حد زیادی ازشون گرفتن). شاید امروز بهترین روز برای شروع یک داستان جدید باشه.
    آخرین باری که یه کاری رو برای اولین بار انجام دادی کِی بود؟
    سلام خانومم .. زحمت كشيدي .. ممنونم .... خيلي لطف كردي ... خدا پدر و مادر خوب شما رو حفظ كنه واست .... :(
    مشکل یاهو جهت مشاهده ایمیل(بعد از پاسخ به سوالات مربوط به ایجاد آدرس اخطار داده و در نهایت صفحه میل باز نمیشود)
    ღ✿ღ.. تولد سرمد حیدری مدیر تالار مهندسی شیمی و نفت ..ღ✿ღ
    :gol:

    .

    .

    .

    .



    ...اولین جمله ای که با دیدن این عکس به ذهن تون میاد رو بنویسید...
    صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می‌آورد
    دل شوریده ما را به بو در کار می‌آورد
    من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم
    که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد
    فروغ ماه می‌دیدم ز بام قصر او روشن
    که رو از شرم آن خورشید در دیوار می‌آورد
    ز بیم غارت عشقش دل پرخون رها کردم
    ولی می‌ریخت خون و ره بدان هنجار می‌آورد
    به قول مطرب و ساقی برون رفتم گه و بی‌گه
    کز آن راه گران قاصد خبر دشوار می‌آورد
    سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود
    اگر تسبیح می‌فرمود اگر زنار می‌آورد
    عفاالله چین ابرویش اگر چه ناتوانم کرد
    به عشوه هم پیامی بر سر بیمار می‌آورد
    عجب می‌داشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه
    ولی منعش نمی‌کردم که صوفی وار می‌آورد
    سلام عزیزم خوبی؟؟؟اومدم یه سر بزنم بهتون...

    چه خبر خانوم مدیر؟؟؟:redface:
    جز آستان توام در جهان پناهی نیست
    سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست
    عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم
    که تیغ ما بجز از ناله‌ای و آهی نیست
    چرا ز کوی خرابات روی برتابم
    کز این به هم به جهان هیچ رسم و راهی نیست
    زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
    بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست
    غلام نرگس جماش آن سهی سروم
    که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست
    مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
    که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
    عنان کشیده رو ای پادشاه کشور حسن
    که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست
    چنین که از همه سو دام راه می‌بینم
    به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست
    خزینه دل حافظ به زلف و خال مده
    که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست
    آری... تاریخ ثابت کرد...
    انسان مذهب را ساخت ، ولی مذهب انسان را نساخت...
    اولین مذهب بشر، انسانیت بود و کاملترین کتابش عقل و قدرت فکر...
    معجزه ی نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد تکرار نشد و داستانهایش را فقط شنیدیم...
    ولی معجزه ی قدرت عقل و فکر را هر روز، هر ساعت، هر دقیقه و هر ثانیه در پیشرفت بشر میبینیم...
    تصمیم با شماست...
    خدا را در خود پیدا کنید.... چیزی در آسمان نیست
    سلام یه سوال داشتم میشه بگین چه جوری میشه عکس ارسال کرد
    خدایـــــــــــا :کم آورده ام ،
    صبری که داده بودی تمام شد ،
    ولی دردم همچنان باقیست !!!
    بدهکار قلبم شده ام ،
    میدانم شرمنده ام نمیکنی؛
    باز هم صبـــــــر میخواهم .!!!
    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا
    کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟
    بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا
    زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا
    نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف که خاموش شد صوت دعای رضا
    یاد کند گر دَمی ز آن جگرِ چاک چاک/ خون جگر جوشد از خشت طلای رضا
    از در باب الجواد می شنوم دم به دم/ یا ابتای پسر، وا ولدای رضا
    بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم/ باز دلم در وطن کرده هوای رضا
    گر برود در جنان یا برود در جحیم/ بر لبِ میثم بُوَد مدح و ثنای رضا

    شهادت غریب الغربا، امام رضا (ع) تسلیت باد
    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست.

    سلام من به مدینه
    به آستان رفیعش
    به مسجد نبوی
    به لاله های غریبش

    سلام من به علی و
    به حلم و صبر عجیبش
    سلام من به بقیع و
    چهار قبر غریبش

    نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا
    گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا
    تو ای مسافر شهر مدینه در دل شبها
    نبود هر چه که گشتم نشان ز مرقد زهرا

    یا زهرا

    سلام من به تو ای
    بانویی که مرد نبردی
    ز غیر هر چه که دیدی
    به یار شکوه نکردی

    سلام من به بازو
    کبودی رویت
    به سرخ فامی اشک تو و
    سپیدی مویت

    مدینه منزل قرآن
    مدینه محفل قرآن
    درون دل خبر داری
    تو از درد دل قرآن

    مدینه شهر پیغمبر
    مدینه شهر پیغمبر


    خدا بر تو نظر دارد
    که هستی شهر پیغمبر
    مدینه شهر گلهایی
    چه گلهایی همه پرپر

    مدینه شهر پیغمبر
    مدینه شهر پیغمبر

    سالروز رحلت پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد (ص) و شهادت فرزند برومندش امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد.
    من و انکار شراب این چه حکایت باشد
    غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد
    تا به غایت ره میخانه نمی‌دانستم
    ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد
    زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز
    تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد
    زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است
    عشق کاریست که موقوف هدایت باشد
    من که شب‌ها ره تقوا زده‌ام با دف و چنگ
    این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد
    بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند
    پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد
    دوش از این غصه نخفتم که رفیقی می‌گفت
    حافظ ار مست بود جای شکایت باشد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا