*نيروانا*
پسندها
1,020

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سیلام ریفیخ . یک عدد خواهش دارم خدمت شوما
    موخام نظرت رو در مورد شخصیتم بدونم ، بی تارف ، بی شوخی ، راسّ و حسینی ! [img][img]
    واسم جالبه بدونم هر کی چ فکری در موردم موکونه ... [img]
    خصوصی یا عمومی واسم فرق نیداره ، یه کوچمولو واسم بنویس .. همون قدی که میشناسی[img]
    سلام
    اوضاعت خوبه ؟

    کبریت های مرد و سیگار های زن
    تنها دلیل روشن گرمای کافه است
    یک لحظه صبر و حوصله یک بوسه بیشتر
    دنیای پشت ابر .... عزیزم خرافه است
    رد خون یه رد خونه روی ایوون توی باغچه
    غلاف خالی خنجر پای گلدون روی طاقچه
    طرح زخم یه قناری توی کابوسی که مرده
    حتی تیری که شکسته تو پر سیاه زاغچه
    طرح زخم یه قناری توی کابوسی که مرده
    حتی تیری که شکسته تو پر سیاه زاغچه
    رد خون یه رد خونه روی ایوون توی باغچه
    غلاف خالی خنجر پای گلدون روی طاقچه




    میشه این حرفها رو خوندن خوندن و آتیش سوزوندن
    همیشه مساله اینه بی تو موندن یا نموندن
    این همه عور و ادا هست تو تنک مثل عروسک
    وقتی مهمونه جنونه میشه عقل رو سر دووندن




    طرح زخم یه قناری توی کابوسی که مرده
    حتی تیری که شکسته تو پر سیاه زاغچه
    رد خون یه رد خونه روی ایوون توی باغچه
    غلاف خالی خنجر پای گلدون روی طاقچه
    سلام مهسا جان
    خوبی؟
    قابل شما رو نداره عزیزم
    منتها بیایم بریم جاهای خوب

    راستی این نقاشیه فوق العادست
    ممنون :gol:
    نمي دانم چه در پيمانه كردي//تو ليلي وش مرا ديوانه كردي:gol:چه شد اندر دل من جا گرفتي//مكان در خانه ويرانه كردي:gol:مرا مجنون صفت ديوانه كردي//مکان در خانه ی ویرانه کردی:gol:زدی از هر طرف آتش چو شمعم //مرا بیچاره چون پروانه کردی:gol: پریشان روز عالم شد از آن روز //که بر زلف پریشان شانه کردی:gol:
    گفت: چند سال داری؟ گفتم: روزهای تکراری زندگیم را که خط بزنم، کودکی چند ساله‌ام
    چشم گشا و رو نگر جرم بیار و خو نگر//خوی چو آب جو نگر جمله طراوت و صفا
    من ز سلام گرم او آب شدم ز شرم او//وز سخنان نرم او آب شوند سنگ‌ها
    نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
    نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی


    نه جان بی نصیبم را پیامی از دل آرامی
    نه شام بی فروغم را نشانی از سحرگاهی


    نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی
    ندارم خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی


    بدیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی
    به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی


    کیم من؟ آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان
    نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی


    گهی افتان و حیران چون نگاهی بر نظر گاهی
    رهی تا چند سوزم در دل شبها چو کوکبها


    باقبال شرر تازم که دارد عمر کوتاهی
    درود...........یه نوع حس غرور داره تا اینکه حزن باشه..........در کل زیبا بود
    به اب روشن مي عارفي طهارت كرد...علي الصباح كه ميخانه را زيارت كرد
    همين كه ساغر زرين خور نهان گرديد...هلال عيد به دور قدح اشارت كرد
    خوشا نياز ونماز كسي كه از سر درد...به اب ديده وخون جگر طهارت كرد
    امام خواجه كه بودش سر نماز دراز...به خون دختر رز خرقه را قصارت كرد
    دلم به حلقه زلفش به جان خريد اشوب...چه سود ديد ندانم كه اين تجارت كرد
    اگر امام جماعت طلب كند امروز...خبر دهيد كه حافظ به مي طهارت كرد
    من با تو هزار کار دارم//جانی ز تو بی قرار دارم
    شب‌های وصال می‌شمردم//تا حاصل روزگار دارم
    گفتی که فراق نیز بشمر//چون با گل تازه خار دارم
    گر در سر این شود مرا جان//هرگز به رخت چه کار دارم
    تا جان دارم من نکوکار//جز عشق رخت چه کار دارم
    گفتی مگریز از غم من//چون غمزهٔ غمگسار دارم
    چون بگریزم ز یک غم تو//چون غم ز تو من هزار دارم
    گفتی که بیا و دل به من ده//تا دل ز تو یادگار دارم
    ای یار گزیده، دل که باشد//جان نیز برای یار دارم
    گفتی سر خویش گیر و رفتی//کز دوستی تو عار دارم
    سر بی تو مرا کجا به کاراست//سر بی تو برای دار دارم
    در هوایت بی‌قرارم روز و شب//سر ز پایت برندارم روز و شب
    روز و شب را همچو خود مجنون کنم//روز و شب را کی گذارم روز و شب
    جان و دل از عاشقان می‌خواستند//جان و دل را می‌سپارم روز و شب
    تا که عشقت مطربی آغاز کرد//گاه چنگم گاه تارم روز و شب
    ای مهار عاشقان در دست تو//در میان این قطارم روز و شب
    تا بنگشایی به قندت روزه‌ام//تا قیامت روزه دارم روز و شب
    قابلی نداشت
    نون باگت هم نوشتید درخواستشو رو
    هم اینجا
    ولی اونجا یعنی اندیشمندان ننوشتید
    من پیگیرش هستم
    راستی تا کی میخواین؟؟؟؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا